#زنگ_شهادت |
روایت یک همکلاسی
🔹️کاش میشد به آدمای دوروبرم بیشتر دقت کنم همیشه اگر میدانستم شهید میشوی هر بار که به خاطر دور بودن مدرسهات از حوزه هنری دیر میرسیدی و سرم را برمیگردادنم ببینم کدام یک از بچه هاست یک دل سیر نگاهت میکردم، وقتی میرفتیم چایی بخوریم و همیشه کاملا اتفاقی با هم چایی میریختیم بیشتر بهت توجه میکردم، هر بار که متنهایت را میخواندی بیشتر گوش جان میسپردم.
🔹️ هر بار که میخندیدی بیشتر در ذهنم ثبتش میکردم، هر بار که آرامش چهره ات را میدیدم بیشتر مجذوبت میشدم، هر بار که این هر بارها تکرار میشدند بیشتر استفاده میبردم، حیف و صد حیف که دیگر این هر بار ها تکرار نمیشوند، ولی من دیگرم دلم قرص است رفیق شهیدی دارم که واقعا رفیقم بوده است رفاقت ما تا به قیامت ادامه دارد مگر نه؟ کمکم کن راهت را ادامه دهم.
👤به قلم دیدار عزیزپور
◽️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم
@boesna_news