*هل من ناصر *
باب حاجات دوعالم جلوه ایثار شد
حیدر از گهواره ، با بابای تنها یار شد
چون هلال ماه ،شش ماهه به دستان پدر
با تمام گریه اش سرباز این پیکار شد
ناله میزد اصغر عطشان و لشکر آب شد
چاره دشمن به حقانیتش اقرار شد
سعد بی بنیاد هم ترسید، ایمان آورند
لشکرش پاشیده و ملک ری اش آوار شد
شمر ملعون را صدا زد بچه را سیراب کن
حرمله با بانگ شمر بی صفت هشیار شد
بر کمان زد از همان تیری که بر عباس زد
ناگهان شق القمر در کربلا تکرار شد
تیر پیش از بوسه بابا به حلقش نقش بست
خوب در آغوش بابا کودکش تیمار شد
آن امیری که دوعالم مست یک فرمان اوست
راه برگشتش به خیمه با علی دشوار شد
چاره ساز عالم است و این چنین
با گلویی پاره در زیر عبا ناچار شد
با چه رویی او بگوید با رباب منتظر
جان من شش ماهه در دستان من آزار شد
خوب می دانم علی جان چشم های مادرت
بعد تو هر روز خون و هرشبش خونبار شد
قطره قطره خون طفلم را خدایا شاهدی
تا قیامت اصغرم کوچکترین سردار شد
خون اصغر عالمی تا هست بالا می رود
باعلی راه رسیدن تا خدا هموار شد
"علی باقری" نراقی
۶ محرم ۱۴۴۵ موکب حبیب ابن مظاهر(ع) شهر نراق
📹
#هادیعابدی
۱۴۰۲/۰۵/۰۲