آدم در جای خودش قرار نگیرد، روز و شبش می‌شود پریشانی. می‌شود چه کنم چه کنم. جوجه هر لانه‌ای باشید باید همانجا پر دربیاورید و بپرید. جای دیگر نمی‌شود‌. افسانه زال و سیمرغ را باور نکنید. کجاست سیمرغی که کوه قافش پناه باشد برای نوزادی که پدر و مادر او را وانهاده‌اند. آدم در جای خودش قرار نگیرد، مثل دانه پازلی که به زور بخواهی بچپانی‌ش، باز می‌زند بیرون. هی خیال می‌کنی کل آسمان این پازل همین رنگ آبی‌ست. این دانه هم آبی‌ست. فقط یکی دو میلی‌متر کج و راستش بیشتر است، پس چرا جا نمی‌خورد. آخرش جا نخوردن همان یک دانه لعنتی دو هزار تا دانه را از هم می‌پاشد. اگر تکه هیچ پازلی نیستید خودتان را زورچپان هیچ نقشی نکنید. مثل غذای سر دل مانده هر دقیقه قی می‌شوید بیرون. آروغ روشنفکری نیست این‌ها، حرف زندگی‌ست. واقعیت رنجی که از گریه دنیا آمدن تا تنه‌کوباندن دم مرگ با ماست. حالا یک آدم‌هایی هم رنجشان مقدس می‌شود‌ مصلوب و مذبوح و مغلوب مردمان روزگارشان می‌شوند به بهای هدایت به راه راست. اما باقی‌مان چه؟ در جای خودمان اگر قرار نگرفتیم کارمان تمام است. تمام روز باید از خودت بپرسی مگر من چه کردم؟ گناه من چه بود؟ کجا را کم گذاشتم؟ کجا بد بودم؟ چرا؟ چرا؟ و هر صبح وقت شستن صورت و مسواک زدن، توی آینه خاک حواله فرق سرت کنی، بعد از دستشویی بیرون بیایی و نقابت را بزنی و لال بمیری. نقابت را بزنی که من پذیرفته‌ام. زندگی من همین است. همین ملال ناخوشایند. همین بیرون‌زدگی از تن پازل، همین زیاده بودن، همین جا نخوردن. بعد هر چه بالا و پایین می‌کنی می‌بینی جنم تمام کردنش را نداری. می‌خواهی جیغ بزنی، خودت را پاره کنی، اصلا بیفتی تو زباله‌دانی اما از آن پازل کوفتی که جای تو نیست بیایی بیرون. به درک که یک خانه خالی زشت توی یک تابلو تا ابد چشم را آزار می‌دهد. اما نمی‌توانی... پس... قبل از رسیدن به این ناتوانی سترگ، قبل از این رنج خورنده، قبل از این درد کشنده خودتان را به زور توی هیچ پازلی نچپانید. هیچ مرغی سیمرغ نیست و ما هم بمیریم زال نخواهیم شد. زال مال کتاب‌هاست. مال نقالی توی قهوه‌خانه‌ها. ما آدم‌های معمولی باید سر جای خودمان قرار بگیریم. حتی اگر تنگ و مرطوب و بویناک باشد و در شرف ویرانی. جای خودت را پیدا کن. حرف دیگران را رها کن. خودت را به باد نده برای یک پازل کوفتی که منظره یک گله اسب است یا کپی تابلوی جیغ مونک و آخرش دو سه سالی روی دیوار می‌ماند و سرآخر راهی آشغالدانی می‌شود. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel