#تجربه_من ۱۱۲۵
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#جنسیت_فرزند
#مدیریت_اقتصادی
#رزاقیت_خداوند
#باردار_خداخواسته
بنده و همسرم هر دو متولد دهه ۷۰ هستیم. سال۹۳ با همسایه عموجانم که الان همسرم هستن ازدواج کردم. شهریور ۹۵ پسر اولم بدنیا اومد. وقتی متوجه شدم باردارم، مبعث پیامبر بود و نیت کردیم اگه پسر بشه اسمش رو محمد بذاریم.
گذشت تا سال ۹۶ یعنی دقیقا چند روز مونده بود به یکسالگی پسرم که متوجه شدم برای بار دوم باردارم. خیلی ناراحت بودم و ناشکری میکردم. تا اینکه پسرم ۵۰روز زودتر بدنیا اومد و چند روزی در بیمارستان بستری شد.
نام گذاری این پسرم خیلی جالب بود، مادرشوهرم گفت من نظرم اینکه اسمش مهدی باشه ولی من مخالفت کردم تا اینکه روز تولد بی بی جانم حضرت زهرا به ایشون پیشنهاد دادم سه تا اسم بذاریم لای قرآن و خودشون با وضو بردارن، هر اسمی که انتخاب شد همونو نامگذاری کنیم. بالاخره مادرشوهر کاغذ برداشتن و شد مهدی😍 با نام محمد ترکیب کردیم و نهایت محمدمهدی شد.
محمد مهدی یه پسر فوق العاده باهوش و شیطون خونه است. برخلاف اینکه نارس بود و خیلی بابتش نگران بودم اما لطف خدای مهربونم شامل حالمون شد.
وقتی پسر دومم بدنیا اومد. انقدر سختی کشیدم که اصلا تو فکر بچه سوم نبودم و هرکس اسم بچه میاورد شدیدا مخالفت میکردم، اما خواست خدا چیز دیگری بود.
اوایل اسفند ۱۴۰۰ در کمال تعجب بازهم متوجه شدم باردارم و وقتی دکتر تو مطب بعداز انجام سونوگرافی با صدای بلند گفت یک جنین ۵ هفته با ضربان قلب طبیعی مشاهده شد، ناخودآگاه گریه کردم و گفتم سقطش میکنم. تا خود صبح تو این فکر بودم که چطوری این کارو انجام بدم و از طرف دیگه ذهنم میرفت به سمتی که اگه سقط یه انسان دامن منو مثل خیلیا بگیره و تا آخر عمر عذاب وجدان بگیرم و خدا آرامش ازم بگیره چی؟!
خلاصه صبح که شد همسرم گفت میخوای سقطش کنی؟؟ و من گفتم نه. با توکل به خدا نگهش میدارم و از خالقش میخوام که تا لحظه ی تولدش کمکم کنه.
اینبار دیگه حسابی دلم میخواست خدا بهمون یه دختر بده ولی، بازم نشد آنچه دل ما میخواست و شد هر آن چه خدا میخواست😊 آقا محمدصدرا مهر ۱۴۰۱ بدنیا اومد، یه پسر مهربون و آروم🌹🌹
الان خداروشکر میکنم که گناه کبیره انجام ندادم و شرمنده پروردگارم نشدم.
من جثه ریزی دارم جوری که با بچه هام بیرون میرم همه تعجب میکنن😁ولی تونستم هر سه فرزندم رو طبیعی بدنیا بیارم و این هم لطف دیگری ست که خدا بهم عنایت کرد تا به دیگران نشون بده اگه من بخوام هیچ چیز و هیچ کس مانع نمیشه.
بعد از تولد بچه ها برکت زندگی ما عجیب زیاد شده درحالیکه حقوق کارمندی همسرم تغییر خاصی نداشته اما هیچ روزی کم نیوردیم و همه ابعاد زندگیمون به نحو احسنت تامین میشه و قطعا همه این ها به خاطر برکت وجود بچه هاست.
حقوق همسرم با کسر وام و قسط زیر ده میلیون میشه و در حومه ی تهران مستاجریم.
با این وجود تونستم با رعایت موارد زیر الحمدالله شرایط اقتصادی رو مدیریت کنم:
درحد نیاز و ضرورت لباس و کفش می خریم، از لباس بچه های بزرگتر برای بچه های کوچکتر استفاده می کنم، حتی یکی از اطرافیان لباس های پسرشون رو که براش کوچیک شده و سالم و در حد نو هست به ما میدن و ما هم استفاده میکنیم. و اینکه آخر فصل ها که حراج میزنن خرید داریم.
میوه درحد کم خرید می کنیم تا خراب نشه و هروقت نیاز شد مجدد تهیه میکنیم. و هیچ وسیله ای برای منزل نمیخرم مگر ضروری باشه.
کار اصلاح خودم و بچه هارو در منزل انجام میدم، مگر اینکه بخوایم مهمونی یا مراسم خاصی بریم.
غذا هم هر وعده درست میکنم که دور ریز نداشته باشم و معمولا به نام ائمه معصومین هروعده غذا رو متبرک میکنم.
مصرف برق،نت، شارژ و قبض تلفن رو هم در حد توانم به حداقل رسوندم.
محصولات خوراکی فصلی رو تو خونه خودم آماده میکنم یا مادرم زحمت میکشن و اعتقادی به خوراکی های کارخونه ای ندارم. بهتره هرچی بلدین بخاطر سلامتی خانواده، خودتون آماده کنید، برخی محصولات برخلاف داشتن آرم استاندارد، خیلی هم سالم نیستن.
اسباب بازی ها مربوط به بچه اولمه و خیلی کم جدید میخریم. چون واقعا بچه ها خودشون باهم بازی میکنن و تمایل و نیاز چندانی به اسباب بازی جدید ندارن.
و در نهایت به لطف خدا، همیشه تونستیم پوشاک و خوراک سالم و مغذی در منزل تهیه کنیم که واقعا برای اطرافیان عجیبه با این حقوق ناچیز😅
عزیزان تو راه فرزندآوری به خدا توکل کنید حتی اگه تو این راه تنها بودین، حتی اگه مورد تمسخر قرار گرفتین و حتی اگر در شرایط مالی خوبی نبودین
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist