بعد از تحریم ایران توسط ایادی کفر کار معدن و صادرات شن ماسه که آن روز از بزرگ ترین و موفق ترین معدن های ایران و خاور میانه بود دچار اختلال شد. طوری که کشتی صادراتی شن و ماسه نجم پیشرو در دریا توسط کشور قطر متوقف شد که 105 روز طول کشید، کارخانه نجم هم به بانک بدهکار بود و هم به کارگران، تصمیم به فروش کارخانه گرفت. بین تمامی خریداران، کارخانه را به شرکت سرمایه گذاری تلاشگران فلق فروخت. اما این شرکت به قرار داد خود عمل نکرد. و بعد از گذشت سه سال به هیچ یک از تعهداتش نه تنها عمل نکرد بلکه کارخانه را به یغما برد و خواهان فسق قرارداد هم شد.
بعد از روشن شدن ماهیت شرکت فلق، حاج رضا به بررسی شناخت اعضای تیم فلق که در راس آن میتوان از سردار مرتضی رضایی و پسرش مصطفی رضایی، حسین امیر آقایی و سردار نادر قاسمی توشکی نام برد، پرداخت. اینان بیش از چند صد شرکت تو در تو را اداره میکردند و روشهای نامعلومی را برای رسیدن به قدرت و ثروت بیشتر انجام می دادند که مورد اعتراض شهید حاج رضا قرار گرفتند. و همین امر سبب شد که حاج رضا را تهدید به مرگ کردند. از آن پس در طول سه سال تحقیق، به شناخت این تیم فلق پرداخت.
شهید حاج رضا بعد از چندین ترور ناموفق که توسط تیم فلق بر وی انجام شد ، اقدام به نوشتن کتاب *فریاد عدالت یک سرمچار* کرد و همین امر سبب شد به خاطر مطالب این کتاب مورد تهدید و تعقیب قرار بگیرد. نهایتا این تعقیب و گریز بدون این که منتج به برگزاری دادگاهی شود باعث شد در تاریخ سوم شعبان 11 خرداد 1393 توسط تیم وابسته به فلق در جلوی درب منزلش و با ضرب دوازده گلوله او را به شهادت برسانند.