مادر نمیر! مردن برای تو زود است و یتیمی برای ما زودتر.
ما هنوز كوچكیم، از آب و گل در نیامدهایم. هنوز سرهایمان طاقت گرد یتیمی ندارد.
نهال تا وقتی كه نهال است احتیاج به گلخانه و باغبان دارد، تاب سوز و سرما و باد و طوفان را نمیآرد، و ما از نهال كوچكتریم و از غنچه ظریفتر.
اما نه، نمان برای محافظت از ما، نمان برای اینكه از ما مراقبت كنی.
تو خود اكنون نیاز به تیمار داری. بمان برای اینكه ما تو را بر روی چشمهای خود مداوا كنیم.
تو اكنون به كشتی نجات طوفان زدهای میمانی كه به سنگ كینة جهال غریق، شكستهای و پهلو گرفتهای.