شريعتى در انديشه «پروتستانتيزم اسلامى»
نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/129
🔹شريعتى [که تأثیرپذیریاش از اندیشههای چپ مستند و مبرهن است] بر آن بود كه اسلام را مانند
#ماركسيسم، دين ستيز، مبارزه و پيكار محض بنماياند كه گويا جز جنگ و مبارزه راه ديگرى براى پيشبرد ايدئولوژى خود نمىيابد!! او با تأثيرپذيرى از جوى كه ماركسيستها ساخته بودند، مىكوشيد وانمود كند كه اسلام نيز مانند ماركسيسم، جريانى ديالكتيكى دارد و از ميان «اضداد» مىگذرد و براى زيست و پايدارى خود راهى جز جنگ و ستيز ندارد، بنابراين اسلام اصولاً دين مبارزه و انقلاب است و پيشواى اسلام بايد پيوسته در جنگ با مخالفان اسلام و پيشتاز حركتهاى چريكى و پارتيزانى باشد.
🔸بنا بر ديد او، آن دسته از علما، فقها و بزرگان اسلام مىتوانند براستى رهبر «اسوه» و «الگو» باشند كه با مخالفان اسلام پيوسته به جنگ و ستيز برخيزند و كارهاى «ويتكنگ»ها و «چريک»ها را بكنند! ليكن آنان كه از راهها، شيوهها و تاكتيکهاى ديگرى با مخالفان اسلام رويارويى مىكنند، هر چند سنگينترين ضربهها را بر بنياد كفر و ظلم وارد كنند، نه تنها ـ از ديد او ـ رهبر و پيشواى اسلامى نيستند بلكه «آخوند دربارى»اند! و بايد كنار گذاشته شوند...
🔹او بر اين باور بود كه با بهرهگيرى از جوّ انقلابى و رزمجويى كه به دنبال قيام خونين 15 خرداد در ايران پديد آمده و رو به گسترش است، اينگونه بنماياند كه اسلام جز مبارزه و ستيز معناى ديگرى ندارد و آيين اسلام تنها در نهضت و انقلاب مفهوم مىيابد و با اين شگرد، علما و روحانيان اسلام را يکباره از صحنه كنار بزند و خود را در جايگاه
#مارتين_لوتر پيشتاز «انقلاب كبير و ناسيوناليستى» ايران بنشاند و همانگونه كه «مارتين لوتر» و ديگر روشنفكران فرانسه توانستند با شعار «مسيحيت آرى ـ قدرت مطلقه پاپ نه» كليسا و كشيش را از صحنه سياسى حذف كنند و به «پروتستانتيزم» دست بزنند، او نيز با اينگونه شعارها و موضعگيرىها بتواند مسجد و مسجديان را از صحنه بيرون براند و «پروتستانتيزم اسلامى» را در ايران پديد آورد!
🔸چنانكه پيشتر آورده شد شمارى از نخستين ماسونهاى ايرانى مانند
#سرهنگ_آخوندف، ميرزا آقاخان كرمانى، طالبوف و... براى پياده كردن تز اسلام منهاى روحانيت، طرح «پروتستانتيزم اسلامى» را كه از برخى از رهبران انقلاب فرانسه فرا گرفته بودند، سردادند و روى آن ساليان درازى پا فشردند، ليكن از اين ترفند نيز طرفى بر نبستند. شريعتىدر پى گذشت نزديک به سدهاى از آن جريان، بر آن بود كه به «پروتستانتيزم اسلامى» در ايران دست بزند و آرمان ديرينه ماسونهاى ايرانى را بر آورده سازد. از اين رو پيشنهاد داد:
🔹... روشنفكر بايد به ايجاد يك پروتستانتيسم اسلامى پردازد تا همچنانكه پروتستانتيسم مسيحى، اروپاى قرون وسطى را منفجر كرد و همه عوامل انحطاطى را كه به نام مذهب، انديشه و سرنوشت جامعه را متوقف و منجمد كرده بود سركوب نمود بتواند فورانى از انديشه تازه و حركت تازه به جامعه ببخشد... پس نقطه آغاز كار روشنفكر و مسئوليت او در احيا و نجات و حركت بخشيدن به جامعهاش ايجاد يک پروتستانتيسم اسلامى است تا... با ايجاد يک نهضت پروتستانتيسم اسلامى بهويژه تشيعى كه خود مذهب اعتراض است... روح تقليدى و تخديرى و مذهب فعلى توده را به روح اجتهادى تهاجمى اعتراضى و انتقادى بدل كند....
🔸شريعتى براى پياده كردن اين ترفند، اسلام را مكتب «اعتراض»، پرخاشگرى و ستيزهجويى تنها مىنماياند، غافل از اينكه با اين روند همه امامان، پيشوايان و علماى اسلامى را كه در راه پيشبرد مكتب اسلام نتوانستند به ستيز و شورش دست بزنند و ناگزير شدند از شيوهها و
تاكتيکهايى بهره گيرند، به زير سؤال خواهد برد. او در ميان امامان و بزرگان اسلام، تنها على، فاطمه، حسين، زينب و ابوذر را بر مىگزيند و شايسته رهبرى و در خور پيروى مىداند و درباره ديگر امامان و بزرگان دين سخنى به ميان نمىآورد، ليكن با پرخاش و تاخت و تاز به علما و
روحانيانى كه در راه دفاع از اسلام و پيشبرد آيين خداوندى ناگزير شدند راه حضرت رضا، حضرت صادق، سلمان، علىبن يقطين و... را پى بگيرند، زمينه كوبيدن، به زير سؤال بردن و بدنام كردن عالمان دينى و يکبعدى نشان دادن اسلام را فراهم مىكند! (نهضت امام خمینی، ج3، صص294-292)
🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db