مقابله امام خمینی با فتنه «حزب خلق مسلمان» و توطئه‌های آقای شریعتمداری/1 🔻 | آذر 🔹[آقای فلسفی: یک روز صبح امام به وسیله یکی از دوستان پیغام داد که به فلانی بگویید اینجا بیاید. خدمت ایشان رسیدیم. امام تنها بود. شروع سخن ایشان، گفتگو درباره حزب خلق مسلمان بود. امام فرمودند:] 🔸ما می‌دانیم که اجانب به خصوص امریکا با این انقلاب خیلی دشمن هستند و با وسائل گوناگون به آن ضربه می‌زنند. حالا اول کار است که آمده‌اند و حزب درست کرده‌اند. 🔹این حزب خلق مسلمان علی التحقیق ریشه خارجی دارد. این کلمه «خلق» را داخل عنوان حزب گذارده‌اند- مثل اینکه کلمه «دمکراسی» را می‌خواستند داخل نام «جمهوری اسلامی ایران» کرده و بگویند: «جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران»؛ خلق مسلمان هم یعنی همین، خلق در فارسی همین توده است. این‌ها می‌خواهند از همین حالا میان مسلمانان زمینه جنگ درست کنند و بگویند حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان. این قضیه ضربه زدن به انقلاب و پایمال کردن خونهای مسلمانان است. 🔸می‌خواهند این انقلاب را بکوبند و این موفقیت را از بین ببرند و یک چیز دیگر جایش بگذارند که منافع خودشان را تامین کند. 🔹مشکل این است که آقای به نام یک آیت الله وابستگی خودش را به این‌ حزب اعلام کرده و آن را وابسته به خود معرفی کرده است. یعنی بین این حزب و بین آقای شریعتمداری ارتباط هماهنگی و همرنگی برقرار است. این کار خیلی خطرناک است. ممکن است تمام زحمتها به هدر برود. 🔸اینکه گفتم شما بیایید، برای این است که بگویم پیش آقای شریعتمداری بروید و بطور خصوصی از قول من به ایشان بگویید این کار را اجانب کرده‌اند، شما که این مطلب را پذیرا شده‌اید، یا آگاهید یا ناآگاه. مصلحت شما این است که فوراً در جراید و رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد، تا حیثیت شما محفوظ باشد. 🔹[آقای فلسفی: من همان موقع حرکت کردم و به منزل آقای شریعتمداری رفتم ... پیام امام را به ایشان رساندم. اصل پیام این بود که آقای شریعتمداری بنویسد و امضاء کند که من به هیچ وجه به این حزب ارتباط ندارم، و این حزب نیز به من وابستگی ندارد. 🔸وقتی به ایشان پیام را گفتم، موضوع را بسیار عجیب تلقی کرد. گفت: «آقا این حزب متعلق به مسلمان‌ها است؛ من به این حزب بستگی دارم. این را علناً گفته‌ام و همه هم می‌دانند. اگر بگویم بستگی ندارم، مساوی با از بین رفتن اعتبار و حیثیت من است. آیا من خودم را تحقیر کنم و بگویم وابستگی به این حزب ندارم، و آن را نمی‌شناسم؟ من این کار را نمی‌کنم.» ایشان این عبارت منفی را خیلی محکم می‌گفت. من برگشتم و رفتم خدمت امام و گفتم: «ایشان می‌گوید حیثیت من در خطر است و اگر انصراف خود را اعلام کنم، باید از حیثیت خودم چشم بپوشم و بسیاری از دوستانم را که پایه گذار این حزب بودند از دست بدهم. من این کار را نمی‌کنم». امام اظهار تاسف کردند و گفتند:]. 🔹این آقا متوجه قضایا نیست. شما بروید و بگویید حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب، مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست. اما اگر جدا شدید، حیثیت شما کاملًا محفوظ می‌ماند و در قم «آقا» یی هستید. من به این وسیله با ایشان اتمام حجت می‌کنم. 🔸بگویید اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد، ما شما را حفظ می‌کنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود. (آذر1358، صحیفه امام، ج11، صص171-170) صفحه دوم صفحه سوم 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db