⚫️قم؛ تکرار کربلا
عاشورای حسینی؛ نهضت خمینی /14
صبح عاشورا در حالى كه هزاران نفر در منزل امام گرد آمده، مشغول عزادارى بودند و امام نيز در ميان آنان نشسته بود و به سخنان گوينده مذهبى گوش فرامىداد، يكى از مقامات «ساواك» خود را به او رسانيد و پس از معرفى خود اظهار داشت: «من از طرف اعليحضرت مأمورم به شما ابلاغ نمايم كه اگر امروز بخواهيد در مدرسه فيضيه سخنرانى نماييد، كماندوها را به مدرسه مىريزيم و آنجا را به آتش و خون مىكشيم» امام بدون اينكه خم به ابرو بياورد بىدرنگ پاسخ داد: «ما هم به كماندوهاى خود دستور مىدهيم كه فرستادگان اعليحضرت را تأديب كنند» مقام سازمان امنيت كه خود را براى چنين پاسخى آماده نكرده بود، چنان دستپاچه شد كه بسيارى از حاضرين در مجلس كه ناظر جريان بودند با اينكه گفت و شنود او با امام را نمىشنيدند، اين نگرانى را در قيافۀ او خواندند. مأمور ابلاغ شاه، چنان دست و پاى خود را گم كرده بود كه نمىفهميد از چه راهى آمده و از چه راهى بايد برود! و در حالىكه تعادل خود را از دست داده بود، مجلس را ترك گفت. رژيم شاه دريافت كه ديگر از هيچ راهى امكان ندارد كه عزم راسخ و ارادۀ آهنين امام را درهم بشكند؛ ليكن عناصر زبون و خودباخته تا آخرين لحظه دستبردار نبودند و مىكوشيدند شايد بتوانند او را از سخنرانى بازدارند. چند دقيقه پيش از حركت او به طرف مدرسۀ فيضيه براى سخنرانى، يكى از مقامات روحانى تلفنى با او تماس گرفت و اظهار داشت كه از مقامات موثقى به دست آوردهام كه هزاران كماندوى مسلح و زرهپوش در خارج قم مجهز و آمادۀ حمله به مدرسۀ فيضيه مىباشند. او بىآنكه جوابى بدهد، به قصد ايراد نطق، روانۀ مدرسۀ فيضيه شد. ساعت، 7 بعدازظهر را اعلام مىكرد. شهر مذهبى قم از انبوه انقلابيان و تودههاى مسلمان موج مىزد، جمعيت از درب خانۀ امام تا مدرسۀ فيضيه صف كشيده بودند، صحنهاى فيضيه، دارالشفاء و آستانۀ حضرت معصومه(ع) و مسجد اعظم، نيز ميدان آستانه، خيابان آستانه تا جلوى مسجد امام و خيابان حضرتى كه به مدرسۀ دارالشفاء متصل است، پر از جمعيت بود. رعب و وحشت ـ كه به علت تبليغات تهديدآميز ساواك پديد آمده بود ـ در محيط قم حكمفرمايى مىكرد. كسى شك نداشت كه كماندوها و آدمكشان شاه در ساعت سخنرانى امام به فيضيه يورش خواهند برد. از اينرو بسيارى وصيت كرده، با خانوادههاى خود توديع نموده، براى كشتن و كشته شدن آماده شده بودند. بسيارى از رزمندگان و مردان انقلابى، خود را به اسلحههاى گرم و سرد مجهز و مسلح ساخته، آمادۀ دفاع و پيكار بودند. برخى از افراد ورزيده و ماهر در پشتبامها و بعضى از غرفههاى مدرسۀ فيضيه، سنگر گرفته، رفت و آمد و حركات را زير نظر داشتند و آماده بودند كه اگر حملهاى آغاز شد، به مقابله پردازند و تا آنجا كه ممكن است از جان امام دفاع كنند. بلندگوهاى متعدد از فيضيه به تمام خيابانهاى اطراف صحن مطهر و مسجد اعظم كشيده شده بود و براى پيشگيرى از قطع برق از طرف رژيم، چند باترى قوى در زير منبر تعبيه شده بود. امام از منزل خارج شد. انبوه جمعيتى كه در مقابل منزل گرد آمده بودند با ديدن او در ميان خود ابراز احساسات كردند، صداى صلوات در آسمان قم طنين افكند و شور و احساسات تودهها به اوج خود رسيد. امام به ماشين روبازى كه جلوى منزل آماده بود، سوار شد؛ ليكن جمعيت آنقدر زياد بود و به ماشين چسبيده بودند كه حركت آن ممكن نبود. مردم ماشين را با حركت بازوان خود تا مدرسه فيضيه رساندند. فريادهاى «خمينى خمينى» قم را به لرزه در آورده بود. از مأموران دولتى با لباس رسمى ديده نمىشد.
امام، در برابر مدرسۀ فيضيه از ماشين پياده شد. در حالى كه قهرمانان دلاورى او را «اسكورت» مىكردند از ميان صفوف جمعيت وارد فيضيه گرديد. شعار صلوات و ابراز احساسات تودهها براى لحظهاى قطع نمىشد. امام بر بلنداى منبر قرار گرفت، صدها ضبط صوت در پاى منبر آمادۀ ضبط سخنانش بود و صدها نفر با قلم و كاغذ آمادۀ نوشتن و يادداشت كردن بودند. شور و هيجان توأم با وحشت و نگرانى، در مجلس حكمفرمايى مىكرد. خمينى لب به سخن گشود... (نهضت امام خمینی ج1 ص495-492)
ادامه دارد...
✳️وقایع دنبالهدار تاریخی با محور «پیوند محرم و سیاست»؛ هر شب به مناسب ایام محرم الحرام
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.