🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌍موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 587) قسمت 2
💐 *در جستجوی محبوب!*💐
🍃 ... مدّتی در مدینه سرگشته و حیران ماندم. سپس به طرف مکّه به راه افتادم. در راه مکه به «جُحفه» رسیدم. بعد از یک روز اقامت، با نااُمیدی و حسرت از آنجا نیز خارج شدم. چهار میل فاصله بین جحفه و غدیرخم را طی کرده و به مسجد غدیر رسیدم و در آنجا نماز خواندم. آنگاه صورت بر خاک نهاده و به شدّت گریستم.
با حالت شوریدگی و پریشانی از غدیرخم به طرف «عُسفان» به راه افتادم، و رنجور و خسته به مکّه رسیدم. اعمال حجّ را به جا آوردم. روزها میگذشت و من در راز و نیاز میسوختم و میگریستم که:
تا این که شبی در حین طواف به جوانی که چون گل معطّر و زیبا بود، برخوردم. او به آرامی قدم برمی داشت و گرد کعبه طواف مینمود. مهرش به دلم افتاد. به طرف او حرکت کردم و با دست او را متوجّه خود نمودم. گفت:
اهل کجایی؟
- اهل عراق.
- کجای عراق؟
- اهواز.
- «ابن خضیب» را میشناسی؟
- خدا او را رحمت کند. وفات یافت.
- خدا او را رحمت کند. چه شبها که بیدار میماند! و چه بسیار میگریست! و اشک از دیدگانش جاری بود. آیا «علی بن ابراهیم مهزیار» را نیز میشناسی؟
- خودم هستم.
- ای ابوالحسن! خدا تو را زنده نگهدارد. آن یادگاری را که از امام حسن عسکری علیه السلام با خود داشتی، چه کردی؟
- اکنون به همراه دارم. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۱۸۳ الی ۱۸۵.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor