هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 647) قسمت ۹ 🌷 آن آشنا آمد 🌷 ☘ ... پنجمین روز از ورود ما به شهر حلّه گذشته بود که اطلاع حاصل کردیم ایشان به نزدیکی حلّه رسیده اند، جمعیّت زیادی در پی ما به استقبال سیّد از شهر بیرون آمدند و او را با سلام و صلوات وارد شهر کردند. بعد از آن روز، منزل سیّد محل رفت و آمد شیعیان گردید و ایشان در هدایت آن جماعت بسیار می‌کوشیدند. به طوری که بیش از یکصد هزار نفر در محضر آن بزرگوار از صالحان بنام گردیدند و حتی عدّه ای از سنّی مذهبان نیز با دیدن کرامات و بزرگواری ایشان به مذهب امامیّه درآمدند و من و کاظم نیز در همه حال در خدمت گزاری حاضر بودیم. تا این که روزی کاظم دوباره خوشحال تر از دفعه قبل به نزد من آمد. در مدّتی که با او بودم با صفات اخلاقی او خوب آشنا شده بودم و از طرز رفتارش، آنچه را که در وجودش می‌گذشت، حدس می‌زدم. آن روز هم یکی از آن ایامی بود که می‌شد از ظاهرش راز درونش را فهمید؛ بنابراین به او گفتم: چه شده کاظم!؟ مثل این که باز هم خبر تازه ای به گوشت رسیده؟! با شادمانی گفت: خبرهای خوب میرزا! خبرهایی که اگر بشنوی مژدگانی هم می‌دهی! - خوب، حالا آن خبر چه هست؟ - چه چیزی بالاتر از زیارت ابی عبداللَّه علیه السلام. - یعنی قصد زیارت مولای شیعیان را داری؟ - آری، تو هم با من خواهی بود. با تعجّب گفتم: چرا فکر می‌کنی که من هم با تو به کربلا خواهم آمد؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: آن آشنا آمد - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: مسلم پور وهاب ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 آن آشنا آمد - صفحه ۲۳ الی ۲۵. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor