هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 647) قسمت ۱۰ 🌷 آن آشنا آمد 🌷 ☘ ... با تعجّب گفتم: چرا فکر می‌کنی که من هم با تو به کربلا خواهم آمد؟ در حالی که لبخند از لبانش دور نمی شد، گفت: چون سیّد فرموده اند و ایشان نیز به زیارت کربلا مشرّف خواهند شد. واقعاً خبر خوشحال کننده ای بود و مدّت‌ها آرزوی چنین سفری را داشتم. زیارت آقا امام حسین علیه السلام به من آرامش می‌داد، خصوصاً این که در جوار فقیه عالیقدر سیّد مهدی قزوینی به پابوس آقا می‌رفتم و این افتخاری بود که نصیب هر کسی نمی شد. از روی شادمانی کاظم را در آغوش گرفتم و در آن حال از او پرسیدم: کاظم! این خبر را از کجا شنیده ای؟ خود را از آغوش من جدا کرد و با تبسّم گفت: دیدی آن طور هم که فکر می‌کردی همیشه بد خبر نیستم؟! با دستپاچگی گفتم: ای بابا! به دل نگیر! می‌خواستم با تو مزاح کرده باشم. امّا نگفتی از کجا فهمیدی که سیّد قصد رفتن به کربلا را دارد؟ ایشان خودشان فرمودند. - کی به طرف کربلا حرکت می‌کنیم؟ - روز چهاردهم شعبان، آقا قصد دارند نیمه شعبان را در کربلا باشند. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: آن آشنا آمد - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: مسلم پور وهاب ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 آن آشنا آمد - صفحه ۲۵ الی ۲۷. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor