🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 649) قسمت ۸
🌷 فرق خونین 🌷
☘ ... به حیاط میآیی و به پشت دراز کشیده و به آسمان خیره میشوی. یک ستاره چشمک زن سبز رنگ را میبینی که بالای سرت است. مدام سوسو میزند و نور افشانی میکند. از دیگر ستارهها روشن تر و درست مقابل چشمانت است.
اشک از چشم هایت سرازیر میشود. نگاهی به عملکرد خودت میکنی. در ذهن تو جرقّه ای میجهد و تبدیل به آتش میشود. به یاد خواب شب گذشته میافتی. قلب تو از حادثه خوبی خبر میدهد، حادثه ای که در شرف وقوع است. آقا تو را دعوت کرده است پس چرا تو اجابت نکردی؟
صبح زود به طرف خانه یکی از دوستانت میروی. سرت را به زیر انداخته و پشت درِ آنها میایستی. با کلی مکث و معطّلی انگشت خودت را روی زنگ میفشاری. تا در باز میشود با چشمانی خجالت زده به او نگاه میکنی و میگویی:
- سلام... سلام علیک.
- علیک السلام عبداللَّه؛ عجب از این طرف ها؟
- راستش کاری داشتم که آمدم پیش تو.
رفیقت هم دستش را به سینه میچسباند و میگوید:
- دربست در خدمتم. امر بفرما!
چهره ات قرمز میشود. گوش هایت هم از خجالت سرخ شده اند.
باز این رفیق تو است که میگوید:
- اِ، اِ؛ تو که نباید پیش دوست خودت خجالت بکشی، عبداللَّه! بگو چه فرمایشی داشتی؟
- الآن... الآن میگویم.
کف دست هایت را به هم میسایی و در حالی که عرق پیشانی را با پشت دست پاک میکنی میگویی:
- راستش... به مقداری پول احتیاج داشتم و آمدهام از تو قرض کنم.
- ای به چشم! تو فقط مبلغش را بگو.
- راستش میخواهم به مسافرت بروم و نیاز به....
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: آخرین پناه - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: محمود ترحمی
ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران
📝 داستان دوم - فرق خونین - صفحه ۳۱ و ۳۲.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
#آخرین_پناه
#بازآفرینی_کرامتهای_مستند_در_مسجد_مقدس_جمکران
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#محمود_ترحمی
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#فرق_خونین