☘دلنوشته های امام زمانی☘ دلم گرفته... نمیدونم از کجا بگم... یه روزی اومدم تو این چنل وقتی نشستم و مطالب میخوندم بی تفاوت میخوندم و برام اصلا جذابیت نداشت . اما راستش بعضی از مطالب منو تو فکر می بردن و بعضی شب ها که حالم خوب بود وشانسی مطالب بوی ظهور رو میخوندم تو فکر میرفتم. خیلی وقت ها می خندیدم میگفتم اینا دیگه خُل هستن. وقتی نشستم و دلنوشته ها رو خوندم از این رو به اون رو شدم آقاجونم...😔 دلم میخواست خودمو از این منجلابی که توش هستم بیارم بیرون...‼ که تونستم ولی یه مشکلی به وجود اومد آقا جونم... میخواد آبرومو ببره😔 آقاجونم دستامو پیش خودت دراز میکنم...😔 آقاجونم من بخاطر تو قید همه چیرو زدم ازت خواهش میکنم تنهام نزار❤️ آخه من این کارو بخاطر تو کردم تنهام نزار تموم زندگیم..😔❤️ نمیگم آدم خوبی هستم یا آدم خوبی میشم .گرچه دلم میخواد بشم. اما خط قرمز رو رها کردم . لااقل بخاطر تو آقا منت نیست . همت کردم کمکم کن آقا. چقدر نزدیکی و چقدر دورم از شما❣😔 🌿 ارسالی از اعضا محترم کانال و گروه 🌸🍃بوی ظهور🍃🌸