هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 660) قسمت ۲ 🌼 « تا کی...؟ » 🌼 🌤 وقت اول (۱) 🌤 🍃 ... یعقوب نبیّ، چند لحظه ای ساکت شد. صدایی را می‌شنود: ای یعقوب! آماده پذیرش بلا باش... وحی که قطع شد، پدر به حالت سابق خود برگشت. با صورتی محزون به ماه خود رو کرد: پسرم یوسف! این خواب را برای برادران خود نقل مکن، می‌ترسم برای کشتنت، نقشه ای بِکشند. پدر باز به فکر فرو رفت. چشم‌ها را به زمین دوخت. شاید در همان لحظات گرد پیری، بر رویش نشست. خدایا! آن بلا، چه بلایی است؟ تو خود یاورم هستی در هر سختی و پشتیبانم در هر بلا و مصیبتی؛ پس مثل همیشه از تو، فقط خودت، درخواست یاری می‌کنم. هر روز که می‌گذرد علاقه یعقوب به یوسف بیشتر می‌شود. روزها که او مشغول بازی است، چشمان یعقوب از دیدن او سیر نمی شود [با خود زمزمه ای دارد] یعقوب! تو را چه شده؟ چرا این قدر برای یوسف نگرانی؟ فکر یوسف از ذهن پدر پاک نمی شود. به عصایش تکیه زده، سخت در فکر است. یوسف، بابا! اگر تو را از من بگیرند، چگونه بدون تو طاقت بیاورم؟ چشمان پدر اگر یک روز تو را نبیند، دیگر توان دیدن نخواهد داشت. این روزها صورت و چشمان پدر، زود به زود از خشکی به در می‌آید. چهره یوسف هر روز در قاب قلبش پررنگ تر می‌شود. مگر می‌شود به همین راحتی، یوسف از سیاهی چشمان پدر کنار برود؟ هر چند ساعت یک بار دستان او به طرف آسمان بلند می‌شود: ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: تا کی ... ؟ - داستان اضطرار به حجت (علیه‌السلام) داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: مصطفی رضایی ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) 📝 وقت اول - صفحه ۷ الی ۹. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ...؟ (عج) (عج)