🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
☘(داستان 455) قسمت 2
💎پیمانه زندگی من💎
💎قـضـیـه مـکـیـال💎
🌾 ... به ذهنم رسید که از ایشان سؤال کنم که: من دوست دارم در مصائب حضرت ابی عبدالله الحسین علیهالسّلام اشک بریزم، ولی چشمم خشک است، چه کار کنم؟ (با توجه به آن که سابقه نداشت در این باره از کسی سؤال کنم).
ایشان مطلبی که الان درست به خاطرم دارم فرمودند و سپس مانند این که مأموریتی داشته باشند، به من فرمودند: «شما دو جلد کتاب «مکیال المکارم» را بخوانید، هر چه از خوبی بخواهید، به آن خواهید رسید.»؛ سپس فرمودند: «به شرط آن که آن را طوری بخوانی که من از هر جای کتاب خواستم از شما بپرسم بلد باشید.»
وقتی سر پل آهنچی قم از اتوبوس پیاده شدیم به ایشان عرض کردم: «دیگر کجا خدمت شما میرسم؟» فرمود: «هر وقت کتاب را تمام کردی همدیگر را خواهیم دید، انشاءالله» و سپس از ما دور شد، ولی این فکر مرا دائم از همان لحظه به خود مشغول کرد که او چگونه از زمانی که من کتاب را تمام خواهم کرد، اطلاع دارد تا همدیگر را ملاقات کنیم؛ زیرا به هیچ عنوان او را نمیشناختم!.
با خودم احتمال میدادم شاید ایشان حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بودهاند، ولی خانوادهام میگفت شاید او از فرزندان همان صاحب کتاب «مکیال المکارم» باشد. نمیدانم چطور این جمله به زبان ایشان آمد، زیرا بعد از دو سال معلوم شد که او یکی از نوادگان صاحب «مکیال المکارم» یعنی حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب مستطاب «حاج آقا رضا ابطحی» داماد معظم له حضرت آیتالله گلپایگانی (مد ظله العالی) بوده است.
این که ما او را نمیشناختیم و تا اتمام کتاب هم او را ندیدیم و این که فرموده بود بعد از اتمام کتاب همدیگر را خواهیم دید، شوق عجیبی را برایم در خواندن کتاب به وجود آورد، خصوصاً که خانوادهام نیز بیشتر اصرار میکرد که اگر من به جای تو بودم به سرعت کتاب را تمام میکردم. فوراً کتاب را تهیه کردم و مشغول مطالعهٔ آن شدم.
💎 ریـزش رحـمـت 💎
🍃 چون کتاب عربی بود و من که چند سالی بیشتر نبود که طلبه شده بودم، ...
(ادامه دارد) ...
📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و سیّد ابوالحسن اصفهانی، ص ۳۶ الی ۵۰.
گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi