هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌼(داستان 371) قسمت 2 🔮تشرّف سیّد محمّد هندی🔮 🌻 ... بعد از آن با خود گفتم: نکند ایشان حضرت بقیه ‌اللّه علیه‌السّلام باشند. به صورت‌شان نگاه می‌کردم و ایشان هم به طرف راست و چپ خود به زوار نگاه می‌کردند نه طوری که منافی با وقار باشد با خود گفتم از او سوال می‌کنم منزلش کجاست؟ یا این که خودش کیست؟ تا چنین اراده‌ای کردم، به طوری قلبم گرفت که مرا رنجاند و احتمال می‌دهم صورتم از آن درد زرد شد. همین طور درد دل داشتم تا با خودم گفتم: خداوندا! من از ایشان سوال نمی‌کنم، دلم را به حال خود رها کن و از این درد نجاتم بده. همان لحظه قلبم آرام شد. باز راجع به او فکر می‌کردم دوباره تصمیم گرفتم سوال کنم و جویای حالش شوم و گفتم: این سوال چه ضرری دارد؟ همین که این قصد را نمودم دلم به درد آمد و به همان شکل بودم تا از آن فکر منصرف شدم و عهد کردم چیزی از او نپرسم. همان جا باز دلم آرام شد. با زبان، مشغول خواندن قرآن بودم ولی چشمان خودم را به رخسار و جمال ایشان دوخته بودم و دربارهٔ آن بزرگوار فکر می‌کردم تا این که شوق او مرا وا داشت که برای بار سوم تصمیم بگیرم از حالش جویا شوم: ... (ادامه دارد) ... گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi