🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
✴موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
✳(داستان 474) قسمت 6
🌺دیدار یار در کربلا🌺
🌺 در نـجـف 🌺
🌼 به هر حال ما عازم عتبات شدیم و اولین جایی که ما را بردند رفتیم نجف و سه روز نجف بودیم، خیلی خوب بود، زیارت خیلی خوبی کردیم، مکرر در حرم مطهر آقا بودیم و ذکر یا علی میگفتیم. من بیشتر میرفتم کنار ضریح مطهر مینشستم و درد دل میکردم و توسل مینمودم و از ایشان میخواستم که مهر تأیید به من بدهند و سفارش مرا به حضرت مهدی روحی فداه بکنند، سفارش مرا به حسینشان بکنند، سفارش مرا به آقا ابالفضل علیهالسّلام بکنند و مهر تأیید مرا بدهند، حال مناجات خیلی خوبی داشتم.
در وادی السلام هم خیلی حال خوبی داشتم و باز میگفتم آقا جان آیا مهر تأیید به من میدهید؟ آیا مرا مورد تأیید خودتان قرار میدهید؟ آقا من این دفعه که آمدم هیچی نمیخواهم جز تائیدیهٔ شما ...
روز آخر با آقا وداع کردم و نماز آقا را در حرم مطهر حضرت علی علیهالسّلام خواندم، احساس میکردم یک اتفاقهایی دارد میافتد اما متوجه نبودم، حرف که میزدم احساس میکردم که آقا خوب دارند صدایم را میشنوند و خوب به حرفهایم گوش میدهند.
🌸ای حبیب! تو چه کار کردی؟🌸
چهارشنبه شب بود رسیدیم کربلا، گفتند شام بخورید تا برویم حرم مطهر امام حسین علیهالسّلام، کی دیگر طاقت داشت صبر کند؟! دیگر دل تو دلمان نبود، وضو گرفتیم رفتیم حرم مطهر امام حسین علیهالسّلام، تا وارد حرم شدم چشمم به قبر حبیب ابن مظاهر افتاد یک دفعه زانوهایم لرزید و همان جا افتادم. دستم را انداخته بودم در شبکههای حرم مطهر حبیب ابن مظاهر و میگفتم: ای حبیب! ای حبیب تو چه کار کردی که این طور عزیز امام زمانت شدی؟ ...
(ادامه دارد) ...
📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و جوان عاشق، ص ۵۳ الی ۷۲.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi