دریا به دیدگان ترم گریه می کند آتش به قلب شعله ورم گریه می کند خون می چکد ز دیده یِ خون بار ِ سلسله زنجیر هم به بال و پرم گریه می کند با کعب نی دهند تسلیِّ خاطرش هر دَم سه ساله همسفرم گریه می کند وقتی زدند خنده به اشکم زنان ِ شام دیدم به نی سر ِ پدرم گریه می کند چشم رباب تا به سر اصغرش فتاد گفتا هنوز هم پسرم گریه می کند بر داغ جان گداز اسیری عمه ام هر صبح و شام منتظرم گریه می کند 🔸شاعر: استاد غلامرضا سازگار 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ●➼‌┅═❧═┅┅───┄