✅پرسشهای شما، پاسخ‌های امام زمان علیه‌السّلام و عارفان⁉ قسمت 77 8⃣5⃣. تشرف حاج علی بغدادی⁉ قسمت 1 🌿 حاج علی بغدادی قدِّس سرُّه گوید: 🌺 هشتاد تومان سهم امام علیه‌السّلام به ذمّه‌ام آمد. به نجف رفتم و بیست تومان آن را به جناب شیخ مرتضی انصاری قدّس سرّه و بیست تومان به جناب شیخ محمّد حسین مجتهد کاظمینی و بیست تومان به جناب شیخ محمّد حسن شروقی دادم و بیست تومان هم به ذمّه‌ام باقی ماند و قصد داشتم در مراجعت آن‌ها را به جناب کاظمینی آل یاسین پرداخت کنم. 🌺 روز پنج شنبه به زیارت کاظمین مشرّف شدم، پس از زیارت خدمت جناب شیخ رسیدم و مقداری از آن بیست تومان را دادم و وعده دادم باقی را بعد از فروش بعضی از اجناس به تدریج، طبق حوالهٔ ایشان پرداخت کنم، و عصر آن روز تصمیم به مراجعت گرفتم. جناب شیخ از من خواست که بمانم. عرض کردم: باید مزد کارگرهای کارگاه شَعْربافی‌ام را بدهم (کارگاه بافندگی مو) چون برنامهٔ من این بود که مزد هفته را شب جمعه می‌دادم. لذا از کاظمین به طرف بغداد برگشتم، وقتی تقریباً ثلث راه را طیّ کردم، سیّد جلیلی را دیدم که از طرف بغداد رو به من می‌آید. 🌺 همین که نزدیک شدم سلام کرد و دست‌های خود را برای مصافحه و معانقه باز نمود و فرمود: «اَهلاً و سَهلاً» و مرا در بغل گرفت. معانقه کردیم و هر دو یکدیگر را بوسیدیم ایشان عمامهٔ سبز روشنی به سر داشت و بر رخسار مبارکش خالِ سیاه بزرگی بود. ایستاد و فرمود: «حاج علی، خیر است به کجا می‌روی؟» 🌺 گفتم: کاظمین را زیارت کردم و به بغداد بر می‌گردم. 👈 فرمود: «امشب شب جمعه است، برگرد.» 🌺 گفتم: سیّدی نمی‌توانم. 👈 فرمود: ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖ 📚: پرسش‌های شما، پاسخ‌های امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه‌الشریف و عارفان، ص ۷۹ الی ۸۷ 🌼🌤بوی ظهور🌤🌼 https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor @resane_zohoor