✅پرسشهای شما، پاسخهای امام زمان علیهالسّلام و عارفان⁉
قسمت 85
8⃣5⃣. تشرف حاج علی بغدادی⁉
قسمت 9
🌺 ... من وارد صف اوّل شدم و مکانی را پیدا کردم.
🌿 بعد از نماز آن سیّد بزرگوار را ندیدم. از مسجد بیرون آمدم و در حرم جست و جو کردم، اما باز او را ندیدم. قصد داشتم ایشان را ملاقات نمایم و چند قرانی پول بدهم و شب نزد خود نگهدارم که میهمان من باشد. ناگاه به خاطرم آمد این سیّد که بود؟❔❗
🌿 و آیات و معجزات گذشته را متوجّه شدم، از جمله این که من دستور او را در مراجعت به کاظمین اطاعت کردم با آن که در بغداد کار مهمّی داشتم و این که مرا به اسم صدا زد، با این که او را تا به حال ندیده بودم. و همچنین دیدن نهر جاری و درختان میوهدار در غیر از فصل خود و غیر اینها که تماماً گذشت و این مسائل باعث شد من یقین کنم ایشان حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) است. مخصوصاً در قسمت اذن دخول و پرسش او که آیا امام زمان خود را میشناسی، یعنی وقتی گفتم: میشناسم، فرمودند: «سلام کن» چون سلام کردم تبسّم کردند و جواب دادند. لذا نزد کفشداری آمدم و از حال آن حضرت سؤال کردم. کفشدار گفت: ایشان بیرون رفت بعد پرسید این سیّد رفیق تو بود؟
🌺 گفتم: بلی
🌿🌺 بعد از این اتّفاق به خانهٔ میهماندار خود آمدم و شب را در آن جا به سر بردم صبح که شد نزد جناب شیخ محمّد حسن کاظمین آل یاسین رفتم و هر آن چه را دیده بودم نقل کردم.
🌺 ایشان دست خود را بر دهانش گذاشت و مرا از اظهار این قصّه و افشای این سرّ نهی نمود و فرمود:
🌷« خداوند تو را موفق کند.»
🌿🌺 به همین جهت من آن را مخفی میداشتم و به احدی اظهار نمینمودم تا اینکه یک ماه از این قضیّه گذشت. روزی در حرم مطهّر سیّد جلیلی را دیدم که نزد من آمد و پرسید: 💫« چه دیدهای؟»
🌺 گفتم: چیزی ندیدهام.
🌺 باز سؤالش را تکرار کرد، امّا من به شدّت انکار نمودم. او هم ناگهان از نظرم ناپدید شد.1
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖
📚: پرسشهای شما، پاسخهای امام زمان عجل اللّه تعالی فرجهالشریف و عارفان، ص ۷۹ الی ۸۷
📚: ر.ک: برکات حضرت ولی عصر علیهالسّلام، ص ۲۲۰، حکایت ۱۰۸، مفاتیح الجنان، ص ۷۴۵؛ شیفتگان حضرت مهدی علیهالسلام، ج ۱، ص ۱۸۸ و همان، ص ۱۸۴
🌼🌤بوی ظهور🌤🌼
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
@resane_zohoor