فیلسوف گربه‌ای! ✍🏻 محسن سلگی، مسئول میز تبیین 📌 فلسفه گربه‌ای: گربه‌ها و معنای زندگی» نوشته جان گری مدعی و منادی معنای زندگی است؛ معنایی از زندگی که با گربه استعاره‌سازی شده است. او در این زمینه می‌نویسد: «برای انسان تأمل فاصله‌گرفتن از زندگی است. برای گربه تأمل خود حس زندگی است. گربه‌ها به ما یاد می‌دهند جستجوی معنا مانند جستجوی خوشبختی است، یعنی دیوانگی است. معنای زندگی یک لمس، عطر است که به مشام می‌رسد و پیش از آنکه بدانی رفته است.» معنای زندگی توسط فیلسوفانی کثیری مطرح شده است. از راقیون تا شرق عالم دربارة معنای زندگی سخن گفته‌اند. اما به‌عنوان یک مدخل دانشگاهی-پژوهشی و درمانی در دوران جدید معنای زندگی با نام ویکتور فرانکل گره خورده است. فرانکل بیش از هر چیز بر این جمله از فردیش نیچه متکی است که «کسی که چرایی برای زندگی دارد، با هر چگونه‌ای می‌سازد.». چنانکه می‌بینیم او در ساختن مکتب روان‌شناسی و درمانی خود در پی‌چرایی زندگی است. اما نویسنده کتاب فلسفه گربه‌ای، معنای زندگی را در بی‌چرابودن می‌جوید و انسان را به حیوان تنزل می‌دهد؛ آن هم حیوانی در حد گربه؛ که خانگی است، درندگی چندانی ندارد یا اساساً درنده نیست. جالب‌تر این که نویسنده کتاب فلسفۀ گربه‌ای، علیه خرد و خردورزی موضع‌گیری می‌کند. او در این اثر خود تصریح می‌کند که جست‌و‌جو برای معنا و آرامش، آرامش را از ما می‌گیرد. همچنین اضافه می‌سازد که اگر با توهم و تنش حال بهتری داریم، نباید سعی کنیم آن را رفع کنیم. در اینجا او از گربه‌ای‌بودن هم تخطی می‌کند. چرا که گربه طبیعت ثابت یا تقریباً ثابتی دارد که با هُرهُرمسلکی نمی‌سازد. درحالی که نویسنده مضموناً می‌گوید هر طور هستی همان باش و در عین‌حال هر طور می‌خواهی باش. او از طبیعتِ غیرطبیعی انسان سخن می‌گوید و انتقاد می‌کند اما خود او طبیعتی غیرطبیعی را به گربه نسبت می‌دهد. همچنین چیزی را از انسان طلب می‌کند که غیرممکن و در تنافی و تخالف با طبیعت انسان است؛ این که او می‌خواهد انسان همچون گربه‌ها به مرگ فکر کند، یک درخواست ناممکن است. انسان هرچقدر هم که اهل دم غنیمت‌شمردن باشد، همین ایده دم غنیمت و زندگی را در پاسخ به مرگ و تأمل دربارۀ آن –هرچند تأمل گذرا- برگزیده است. اساساً انسان اگر دچار عارضه‌ای نباشد، موجودی اهل تأمل، تأنی و تفکر است( تفکر اختصاص به متفکران به معنای خاص و اخص ندارد). همچنین او از گربه صفاتی را نمادسازی و نمادنمایی می‌کند که صفات تمامی حیوانات است: «اگر گربه‌ها می‌توانستند به زندگی خود فکر کنند، آیا ممکن است آرزو کنند که کاش هرگز نبودند؟ گربه‌ها از زندگی خود داستان نمی‌سازند و در نتیجه نمی‌توانند آرزو کنند که کاش هرگز به دنیا نمی‌آمدند. برای آنها فرصت زندگی همچون هدیه‌ای است.» این نگاه نویسنده، تکامل‌یافته و اگر دقیق بگوییم، تنزل محتوم در اندیشۀ لیبرالیسم است که از لیبرالیسم کلاسیک تا لیبرالیسم نئوکلاسیک تا حتی دولت رفاه، سیاست اجتماعی و سیاست شادکامی به اینجا رسیده است؛ به ایستگاه گربه! در باره جان گری چنین گفته‌اند که: «جان گری متخصص فلسفه سیاسی و تاریخ نظریه‌هاست. او به دلیل بحث‌های انتقادی‌اش درباره انسان‌گرایی، فردگرایی و اراده آزاد معروف است و پیشتر از او به زبان فارسی چند اثر ترجمه شده است، از جمله فلسفه سیاسی آیزایا برلین، فلسفه سیاسی استورات میل، فلسفه سیاسی فون هایک و کتاب لیبرالیسم. او همکار مجله نقد کتاب نیویورک و استاد سیاست در دانشگاه آکسفورد، استاد مدعو دانشگاه هاروارد و ییل، استاد اندیشه اروپایی در مدرسه اقتصاد لندن بوده است.» او در نگاه خود از نظم خودجوش هایک یا Chaos و یا کاتالاکسی نزد او و نیز دست نامرئی آدام اسمیت متأثر است با این تفاوت که دیگر نزد او از طبیعت انسانی هم خبری نیست، بلکه طبیعت سراسر حیوانی می‌شود و انسان می‌بایست از طبیعت آن هم صورت تنزل‌یافته شهری و اقماری خود یعنی گربه که طفیلی و قفیلی وجود متمدن انسان بوده است الگو و الهام بگیرد. گری همچنین معتقد است: «گربه‌ها به فلسفه نیازی ندارند. آنها از طبیعت خود پیروی می‌کنند و از این زندگی که به آنها ارزانی شده راضی هستند. اما برای انسان‌ها از دست دادن پیوند با طبیعت‌شان امری طبیعی شده است. انسان حیوانی است که از تلاش برای تبدیل شدن به چیزی که نیست دست برنمی‌دارد. گربه‌ها هرگز چنین تلاشی نمی‌کنند. اگر فیلسوفان این ایده را کنار بگذارند که از دیگر موجودات برتر هستند، می‌توانند بفهمند که گربه‌ها بدون اینکه نگران چگونه زندگی کردن باشند، می‌توانند زندگی کنند. 🟠 @borhan_inst ادامه دارد...