💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
🌺خاطرات شهید ابراهیم هادی
🌺سن شهادت: 25 سال
اهل شهرستان تهران
🌺قسمت 0⃣3⃣
🌺حلال مشکلات
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🍃از جبهه برمی گشتم. وقتی رسیدم میدان خراسان هیچ پولی همراهم نبود. اما مشغول فکر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هایم از من پول می خواهند. تازه اجاره خانه را چه کنم؟ سراغ کی برم؟ به کی رو بیندازم؟ با خودم گفتم: «فقط باید خدا کمک کند. من اصلا نمی دانم چه کنم.» در همین فکر بودم که دیدم ابراهیم با موتور به سمت من آمد. خیلی خوشحال شدم. مرا در آغوش کشید. چند دقیقه صحبت کردیم.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🍃وقتی خواست برود گفت: «حقوق گرفتی؟» گفتم: «نه، هنوز نگرفتم، ولی مهم نیست.» ابراهیم یک دست اسکناس از جیبش درآورد. گفتم: «به جون آقا ابرام نمی گیرم، خودت احتیاج داری.» گفت: «این قرض الحسنه هست، هر وقت حقوق گرفتی پس میدی.» بعد هم پول را داخل جیبم گذاشت و سوار شد و رفت. آن پول خیلی برکت داشت. خیلی از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتی مشکلی از لحاظ مالی نداشتم. خیلی دعایش کردم. آن روز خدا ابراهیم را رساند. مثل همیشه حلّال مشکلات شده بود.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
📚کتاب سلام بر ابراهیم ، صفحه 92 الی 93
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🌷✨
💫
#کانال بوستان امامت 💫
@bostanemamat