از خون به دستِ خویش حنا می كِشم بیا هـر لحظــه انتظارِ تو را می كِــشم بیا
در حجله پیشِ پــایِ تو پا می كِـشم بیا چه حســرتی برایِ عبــا می كِشم بیــا
دور و بـرم بـدونِ تو آشــوب می شود
گــلــزارِ تشنۀ تو لگـد كــوب می شود
معــنـا نــداشت با تو یتیمی بــرای من از بسكه داشتــی همه گونه هــوایِ من
دیگر نمانده جوهـره ای در صدایِ من شن های داغ پُــر شده از ردِّ پـایِ من
تــنهــائـیـت در آتشِ آهــم مقــیــم كرد
دیــدی مرا دچــارِ بــلائی عظیــم كرد
تغـییر كــرده شكــلِ سَــرم، زودتر بیا سر نیــزه رفت تا جگــرم، زودتـر بیا
در معرضِ دو چــشمِ تــرم زودتر بیا شد تكّه تكّــه بــال و پــرم زودتــر بیا
تا قــابــلِ شنــاخــتــنــم، از حــرم بـیا
تا جــان نــداده از غم من مــادرم بیــا
سر نیــزه نقشِ پیـرهنم بد كشیده است رویِ هِجا هِجــای تنم مَـدّ كشیده است
گــلدسته ای حــوالیِ گـنبد كشیده است مژده بده، یتیــمِ حسن قــدّ كشیده است
این لشكـر ســواره مرا دوره كرده اند
تنها به یـك اشــاره مرا دوره كرده اند
قــدرِ دعــایِ هــر سحــرت را نداشتند اصـلاً تحــمــلِ پــدرت را نــداشتــنــد
نه، چــشــمِ دیــدنِ پســرت را نـداشتند از من تــوقــعِ سپــرت را نــداشتــنــد
بر خاكِ این كـویر مــرا پهن كرده اند
جایِ كمی حصیر مــرا پهـن كرده اند
در چنگِ ظلمِ چند نفر زخم خورده ام حالا بیــا ببین چقــدر زخــم خورده ام
از دستِ قومِ تنگ نظر زخم خورده ام خیلی شبیهِ زخــمِ تَبَــر زخم خورده ام
جان می دهم كه باز بگیری ببر مــرا
حَظّ می كنم دوباره بخــوانی پسر مرا
#زبان حال حضرت قاسم (ع)
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین