✨﴾﷽﴿✨ 🔹شرح نامه (۳۴ نهج البلاغه)🔹 🌱دلجویی از فرماندار معزول از نامه هاى امام(عليه السلام) است که به محمد بن ابى بکر هنگامى که به سبب عزلش از فرماندارى مصر و قرار دادن مالک اشتر به جاى او ناراحت شده بود، براى او نگاشت هرچند سرانجام اشتر در بين راه پيش از رسيدن به حکومت مصر (بر اثر سم معاويه) ديده از جهان فرو بست. ✅نامه در یک نگاه: مى دانیم معاویه بعد از داستان حکمین اصرار داشت مناطقى که زیر سیطره حکومت امیرمؤمنان على(علیه السلام) است را نا امن کند و پیوسته به مرزهاى عراق حمله مى کرد و از سویى دیگر به عمرو بن عاص به سبب خوش خدمتى هایش قول داده بود که اگر زمام تمام حکومت اسلامى به دست او افتد مصر را در اختیار عمرو بگذارد و براى رسیدن به این هدف آن دو هر کارى را که مى توانستند انجام مى دادند. امام(علیه السلام) احساس کرد محمد بن ابى بکر که والى آن حضرت بر مصر بود گر چه مرد امینى است ولى فردى از او قوى تر و با تجربه تر لازم است تا در برابر توطئه هاى معاویه بایستد، لذا مالک اشتر را براى این امر برگزید و عهدنامه معروف خود را براى او نوشت. هنگامى که معاویه باخبر شد مالک به سوى مصر مى رود نگران گشت و توطئه اى چید تا مالک را قبل از رسیدن به مصر از میان بردارد. به یکى از جاسوسان خود که از علاقه مندان به آل عمرو بود مأموریت داد، به هر صورتى که ممکن است مالک را مسموم سازد. او نزد مالک آمد و خود را از علاقه مندان و دوستان صمیمى اهل بیت و شیعیان على(علیه السلام) قلمداد کرد و از فضایل آن حضرت و بنى هاشم مطالب زیادى گفت تا آنجا که مالک باور کرد او واقعاً از دوستان اهل بیت است در این هنگام غذاى مسمومى را به عنوان هدیه براى مالک برد (و معروف این است که عسلى را با سم مهلکى آغشته کرد) هنگامى که مالک از آن تناول نمود شدیدا مسموم شد و پیش از رسیدن به مصر در همان جا که منطقه قُلزُم بود به شهادت رسید. هنگامى که داستان نصب مالک به عنوان والى مصر به جاى محمد بن ابى بکر به گوش محمد رسید ناراحت شد. امام(علیه السلام) نامه فوق را به او نوشت و از او رفع نگرانى کرد و او را در پست خود ابقا فرمود. بنابراین محتواى نامه رفع نگرانى محمد بن ابى بکر از جانشین کردن مالک اشتر و اطمینان دادن به اوست که هرگز امام(علیه السلام) از فعالیت هاى او ناراضى نبوده، بلکه هدفى داشته است که بر او هم پوشیده نیست و نیز در این نامه اراده او را تقویت مى کند و بر ایستادگى در مقابل دشمن و نگهدارى حکومت مصر او را تشجیع مى نماید و توصیه مى کند که بر خدا توکل کن و محکم در برابر دشمنان بایست. دلدارى به محمد بن ابى بکر: امام(عليه السلام) در اين نامه کوتاه به چند نکته مهم اشاره مى کند نخست مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) به من خبر رسيده که از فرستادن اشتر به سوى منطقه اى که تحت ولايت توست ناراحت شده اى; ولى (بدان) من اين کار را نه به اين جهت انجام دادم که تو در تلاش و کوشش خود کندى کرده اى و نه براى اينکه جديت بيشترى به خرج دهى (بلکه اين کار مصالح ديگرى داشته است)»; (أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي مَوْجِدَتُکَ مِنْ تَسْرِيحِ الاَْشْتَرِ إِلَى عَمَلِکَ، وَإِنِّي لَمْ أَفْعَلْ ذَلِکَ اسْتِبْطَاءً لَکَ فِي الْجَهْدَ، وَلاَ ازْدِيَاداً لَکَ فِي الْجِدِّ). به اين ترتيب امام(عليه السلام) به محمد بن ابى بکر آرامش خاطر مى دهد که از کارنامه او راضى است و اين تغيير و تحول هرگز به سبب نارضايتى از او نبوده است. سپس براى آرامش بيشتر خاطر او و رفع هرگونه نگرانى مى افزايد: «و اگر من آنچه را در اختيار تو قرار داده بودم مى گرفتم تو را والى و حاکم جاى ديگرى قرار مى دادم که هزينه (و نگهدارى) آن براى تو آسان تر و حکومت آن برايت مطلوب تر و جالب تر باشد»; (وَلَوْ نَزَعْتُ مَا تَحْتَ يَدِکَ مِنْ سُلْطَانِکَ، لَوَلَّيْتُکَ مَا هُوَ أَيْسَرُ عَلَيْکَ مَئُونَةً، وَأَعْجَبُ إِلَيْکَ وِلاَيَةً). در واقع امام(عليه السلام) با گفتن اين دو نکته که از يک سو از فعاليت هاى او راضى است و از سوى ديگر اگر اين پست را از او مى گرفت پست مناسب ترى در اختيار او قرار مى داد به طور کامل نگرانى هاى او را برطرف ساخت. بعضى از شارحان نهج البلاغه نوشته اند منظور امام(عليه السلام) از اين جمله که محل راحت تر و بهترى را در اختيار تو مى گذاردم، حکومت خراسان يا فارس يا يمن بوده، زيرا در آن زمان همه مناطق اسلامى جز شام تحت فرمان امام(عليه السلام) بود.(6)