#بخش_دوم
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح خطبه(۴۵)بخش دوم🔹
✅دنيا سراى آرزوها!
از آنجا که هميشه حبّ دنيا بزرگترين مانع راه سعادت انسانها بوده است، و شيفتگى نسبت به زرق و برق آن سرچشمه انواع گناهان مى باشد امام (عليه السلام) در بخش دوم اين خطبه به نکوهش دنيا پرداخته، و با شش ويژگى آن را وصف مى کند.
نخست مى فرمايد: «دنيا سرايى است که فنا بر پيشانيش نوشته شده!» (وَ الدُّنْيَا دَارٌ مُنِيَ لَهَا الْفَنَاءُ).
آرى آثار فنا و زوال از در و ديوار جهان نمايان است، درختانى که در بهار شکوفه مى آورند و برگهاى زيبا بر شاخسار آنها ظاهر مى شود چند ماه بعد به هنگام پاييز پژمرده و خشک شده و با تندباد به هر سو پراکنده مى شوند، گويى نه بهارى در کار بود و نه برگ و نه شکوفه اى! جوانان نيرومند و پرنشاط ديروز، پيران ناتوان و خسته امروزند، و پيران خسته امروز استخوانهاى پوسيده فردا!
عجبا که قانون فرسودگى و پيرى در مجموعه جهان آفرينش و عالم خلقت نيز حاکم است و دانشمندان از آن تعبير به «آنتروپى» مى کنند، اتمهاى موجودات تدريجاً متلاشى مى شود، و انرژيها به سوى يکنواختى پيش مى رود و منظومه ها و کهکشانها رو به زوال مى گذارد.
سپس امام (عليه السلام) به بُعد ديگرى از اين معنى پرداخته، مى فرمايد: «و جلاى وطن براى اهل آن مقدر شده است» (وَ لاَِهْلِهَا مِنْهَا الْجَلاَءُ.
همه انسانها بدون استثنا دير يا زود با اين سراى فانى وداع مى گويند و به سوى زندگى جاويدان سراى ديگر مى شتابند، اين يک تقدير حتمى الهى است که هيچ کس نمى تواند آن را انکار کند، و به همين دليل در آيات قرآن از مرگ به عنوان «يقين» ياد شده، چرا که حتّى منکران مبدأ و معاد نيز به آن يقين دارند!
در سومين و چهارمين وصف به پاره اى از جهات فريبنده دنيا که گروهى را به سوى خود جذب مى کند اشاره کرده، مى فرمايد: «اين دنيا (ظاهراً) شيرين و سرسبز (و دل انگيز و وسوسه آميز) است» (وَ هِيَ حُلْوَةٌ خَضْراءُ).
شيرينى مربوط به ذائقه و خرمى و طراوت مربوط به باصره و بينايى است، آرى زيبايى خيره کننده و زرق و برق دنيا انسانهاى غافل را به سوى خود مى کشاند، و حلاوت و شيرينى اش انسانها را آلوده مى سازد، بديهى است جهات فريبنده دنيا تنها مربوط به اين دو حسّ نيست، بلکه از طريق تمام حواس نيز جاذبه هاى مخصوص به خود دارد، در واقع ذکر اين دو واژه (حُلْوَةٌ خَضْراءُ) کنايه از تمام جهاتى است که ايجاد جاذبه مى کند.
در پنجمين و ششمين وصف مى فرمايد: «دنيا با سرعت به سوى علاقه مندانش پيش مى رود (و در آنها نفوذ مى کند)، و با قلب و روح آن کس که به آن نظر افکند مى آميزد» (وَ قَدْ عَجِلَتْ لِلطَّالِبِ وَ الْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النَّاظِرِ).
آرى طبيعت دنيا اين است که ظاهراً «خير عاجل» و منفعت زودرسى دارد، و هنگامى که به سراغ انسان مى آيد چنان نفوذ مى کند که گاهى جزيى از روح و جان او را تشکيل مى دهد، زيرا در ديده ها زيبا و سرسبز است، و در ذائقه ها شيرين و گوارا است و به همين دليل رهايى از عشق آن آسان نيست، آرى آنچه ديده مى بيند دل از آن ياد مى کند، تا آنجا که شاعر را وادار مى سازد که از دست ديده و دل فرياد بکشد و خنجرى از فولاد بسازد و بر ديده بزند تا دل را آزاد سازد!
بعد از بيان ويژگى هاى ششگانه بالا و آماده شدن دلها براى پذيرش فرمان الهى، امام مى فرمايد: «بنابراين سعى کنيد با بهترين زاد و توشه اى که در اختيار شماست از آن کوچ نماييد، و بيش از نياز و کفاف از آن نخواهيد، و زائد بر آنچه حاجت داريد از آن نطلبيد» (فَارْتَحِلُوا مِنْهَا بِأَحْسَنِ ما بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ وَ لاَتَسْأَلُوا فِيها فَوْقَ الْکَفَافِ، وَ لاَتَطْلُبُوا مِنْهَا أَکْثَرَ مِنَ الْبَلاَغِ.
فراموش نکنيد شما مسافرانى هستيد که موقّتاً در اين منزلگاه اقامت جسته ايد، مسافران آگاه و بيدار در چنين منزلگاههايى به تهيه زاد و توشه مى پردازند، و از بهترين و مفيدترين زاد و توشه ها براى خود فراهم مى کنند، هرگز بار خود را با اشياء بيهوده سنگين نمى کنند، و به گردنه هاى صعب العبور که در مسير خود پيش رو دارند مى انديشند!
آنها از اين فرمان الهى الهام مى گيرند که: (وَ تَزَوَّدُوا فَاِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا اُولِى الاَْلْبابِ).
«زاد و توشه تهيه کنيد که بهترين زاد و توشه پرهيزگارى است، و از (مخالفت فرمان) من بپرهيزيد اى خردمندان»، در نتيجه به تهيه اين زاد و توشه الهى مى پردازند يعنى تقوى و هرگز به خواب غفلت فرو نمى روند.
✔️نکته:
کفاف و عفاف برتر از هر چيز است:
در اين خطبه به جنبه هاى مختلف زندگى دنيا در عبارات کوتاه و گويايى اشاره شده است:
نخست اين که طبيعت زندگى دنيا فناپذيرى است، و تمام اهل دنيا بدون استثنا چه بخواهند و چه نخواهند بايد از آن کوچ کنند.ديگر اين که ظاهرى زيبا و فريبنده و شيرين و جذّاب دارد،⬇️