روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه‌السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ حضرت موسی علیه السلام گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پائین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد با هزار مصیبت و سختی خود را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن بسوی من، بخاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود می‌دانی موسی از سکه‌ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است بی‌نیاز است دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت بخاطر خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی اگر دور از من باشی او هر لحظه به دنبال شکار توست ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آئیم 《و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ》 و هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطان را به سراغ او می‌فرستیم پس همواره قرین اوست 📖سوره زخرف آیه۳۶ ‌ https://eitaa.com/bshmk33