💠 درخت خشک و کرامت امام حسن(علیه‌السلام) ✍ محمد طاهر هاشمی شافعی» از علمای بزرگ اهل سنت معاصر ایران می‌نویسد: 🍃 «[امام حسن(ع)] روزی با یکی از اولاد زبیر [...] در نخلستانی که خشک شده بود فرود آمدند، برای امیرالمومنین حسن(رضی الله عنه) در پای یک نخل فرش انداختند و برای زبیری در پای یک نخل دیگر. زبیری گفت: کاش بر این نخل خرمای تر بودی تا بخوردیمی. 🔹 امیر المومنین حسن(رضی الله عنه) فرمود: خرمای تر می‌خواهی؟ زبیری گفت: آری. [حضرت] دست به دعا برداشت و زیر لب چیزی گفت که کسی ندانست. فی الحال آن نخل سبز شد و برگ برآورد و به خرمای تر بهره‌ور شد. شتربانی که با ایشان بود گفت: سحر است والله. امیر المومنین حسن(رضی الله عنه) فرمود: این سحر نیست، لکن دعائیست مستجاب که از فرزند پیغمبری واقع شد. سپس از آن نخل بالا رفتند و آنچه به بار آورده بود بریدند و همه را کفایت کرد». ✅ و آنچه در مناقب وی از علم و عبادت و کرم و جود و غیر آن‌ها از مکارم اخلاق نوشته‌اند و به صحت رسیده است، بیش از آن است که استقصای آن توان کرد، لاجرم در آن شروع نمی‌رود. ♨️ @andisheyehbartar 👈