😊 لبخند شهدایی 😊
به کوله پشتی ام برس
یک روز که با چند تن از دوستان با قایق در نیزارها در حال گشت زدن بودیم، ناگهان از جلوی دشمن در آمدیم
آنها مجهزتر از ما بودند و سریع قایق ما را هدف قرار دادند
سعی کردیم دور بزنیم و به مقر برگردیم. اما این کار طول کشید و چند تن از بچهها به شهادت رسیدند
وقتی از قایق پیاده شدیم و مجروحان و شهدا را از قایق خارج کردیم، یکی از بچهها که در بذلهگویی و شوخطبعی شهره بود، در کف قایق دراز کشیده بود
بلندش کردم و در حالی که از شدت ناراحتی اشک میریختم، پرسیدم: کجات تیر خورده؟ حرف بزن! بگو کجات تیر خورده؟ او در حالی که سعی میکرد خود را زار نشان دهد،
گفت: کولهپشتیم، کولهپشتیم
من که متوجه منظورش نشده بودم، پرسیدم: کولهپشتیت چی؟
گفت: خودم هیچیم نشده، کولهپشتیم تیر خورده به او برس! تازه فهمیدم او حالش خوب است و گلولهای به او اصابت نکرده، خدا شکر کردم.
هنوز میخواستم از خوشحالی او را در آغوش بکشم که متوجه شدم چه حالی از من گرفته
میخواستم گوشش را بگیرم و از قایق پرتش کنم، بیرون که بلند شد و شروع کرد به بوسیدن من
معذرتخواهی کرد و گفت: لبخند بزن دلاور! من هم خندهام گرفت و تلافی کارش را به زمانی دیگر موکول کردم
🌷
@byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆