🟢 این روزهای مقاومت همین چند روز قبل بود... تابوتِ کودکانمان را، پرچم پوشاندیم و روی یک‌ ماشینِ حمل شهدا، در میان سِیل جمعیت مردم به یک‌خانه‌ی ابدی متفاوت‌تر از آنچه در تمام طول دو تا هفت سال زندگی دیده بودند! بدرقه کردیم... امروز عکس‌های کشتار مجدد کودکان در غزه‌ را با وجود هشدارِ «این تصاویر برای روحیه‌های حساس مناسب نیست» بازکردم! چه میخواستم از جانِ خودم؟! نمیدانم... فقط میخواستم ببینم کودکانِ غزه، با همان بمب‌ها، با همان سِن و سال کم، با همان معصومیت را چگونه قرار است به خاک بسپارند؟! یک تابوتِ کوچکِ منقّش به پرچم فلسطین برایشان دارند؟! قطعه‌ی فلان گلزار شهدا دارند؟! نه! هیچ‌چیز نبود...! آنقدر آمارِ کشته‌شدگانِ این روزهایشان زیاد است که حتّی جایی برای به‌خاک سپردنِ یک کودک چندساله که مزارش، مساحت زیادی هم اشغال نخواهد کرد را، ندارند... تَن‌های کفن پوشِ روی هم انباشته شده مادرانی‌که هرکدام یک جگرگوشه‌ را در آخرین آغوش این زندگی‌بی رحمِ دنیایی، به‌جان می‌فشارند... جهانی‌که سازمان های بین‌المللی‌اش یک سیرکِ به تمام‌معناست یک نمایش بی‌غیرتی کشورهای غربی... و سکوتی‌که در نهایت تمامشان را در خونِ این کودکان مظلوم غرق خواهدکرد ... 🔰 @cafe_anarestane_maneto