ولی هیچ وقت یادم نمیره، دانشجو که بودیم یه بیماری بعد تایم کاری اصرار داشت پذیرش بشه و براش کار انجام بشه ، اساتید باهاش مخالفت کردن... هرچی اصرار کرد پذیرش نشد چون اکثرا رفته بودن... آقا اونم بنده خدا عصبی شد همونجا جلوی بخش کشید پایین و 💩💩💩💩 ینی ما مرده بودیم از خنده😂 اصن موندم تو اون هیجان و بااون سرعت چجوری اومد؟💩 حالا ما باشیم باید یک ساعت تو دسشویی خواهش تمنا کنیم😂 این داستان فشار و دختره منو عجیب یاد اون خاطره انداخت😂 💫 کافه دندان☕️🦷 🆔 @cafe_dandan