بینوایان تصویر راستین مردم فرانسه در قرن نوزدهم است. چهره چند قهرمان در بینوایان برجسته‌تر ترسیم شده است. از آن جمله ژان‌والژان. او مرد میانسال خسته روانی است، با نیم تنه‌ای کهنه و شلواری وصله‌دار که بعد از گذراندن نوزده سال زندان با اعمال شاقه، پس از تمام شدن ایام محکوکیت، جایی برای رفتن ندارد و کسی پناهش نمی‌دهد، حتی در لحظه‌ای حاضر می‌شود دوباره به زندان برگردد ولی راهش نمی‌دهند، در اوج درماندگی و سیه‌روزی به خانه اسقفی پناه می‌برد. اسقف با خوش رویی از او پذیرایی می‌کند اما این مهمان ناخواند نیمه شب ظروف نقره اسقف را به سرقت می‌برد. اما ساعتی بعد به دست ژاندارم دستگیر می‌شود ولی بزرگواری اسقف مسیر زندگی ژان‌والژان را تغیر می‌دهد... اخلاق، فضیلت،پستی، ستم،رویدادهای تاریخی؛ با ژرف‌اندیشی بررسی می‌شود و تناردیه،فانتین،ماریوس و دیگر قهرمانان کتاب با نظم ویژه‌ای در برابر هم قرار می‌گیرند و اثر جاودانه‌ای می‌آفرینند. اگرچه بینوایان از عشق‎های خیال‌انگیز سرشار است، اما جلوه واقع‌بینانه زندگی مردم معاصر ویکتور هوگو در آن کاملا دیده می‌شود. 📕 کتاب بینوایان ✍🏻 💙 | @cafee_ketab