کارم را نشان بزرگترها دادم و پرسیدم از دیدنش ترس تان بر می دارد؟ جواب دادند: چرا کلاه باید آدم را بترساند؟ نقاشی من کلاه نبود یک مار بوآ بود که داشت یک فیل را هضم می کرد. آن وقت برای فهم بزرگترها برداشتم توی شکم بوآ را کشیدم. آخر همیشه باید به آنها توضیحات داد. نقاشی دوم اینجوری بود. 📚کتاب شازده کوچولو نویسنده: آنتوان دو سنت اگزوپری https://eitaa.com/joinchat/552730903Cbd6424042b