تولدتان است آقاجان یک سال گذشت و‌ یک‌ بار دیگر، طعم خوش شادی‌تان نصیبمان شده است. ببخش ما را اگر جشنی درخور شأنتان نگرفته‌ایم ببخش اگر این بار هم قلب‌های عاشقمان را برایتان هدیه نیاورده‌ایم ببخش که روز تولدتان نیز دست‌خالی‌تر از همیشه، سفرهٔ دلمان را باز کرده‌ایم ببخش... آقاجانم به تو از دور، سلام بر تو که امشب، لب‌هایمان را خندانِ آمدنت کرده‌ای. امسال هم قسمت نبود شب میلادتان را در هوای حرم به صبح برسانم. اما انگار همه جا رنگ و بوی شما را گرفته، مولا؛ همه جا. امروز صبح، کتاب دعای کوچکم را که باز کردم، پارچه‌ای سبز و متبرّک در دستانم افتاد؛ همان که آخرین بار، ضریحتان را در آغوش گرفته بود. پردهٔ اتاقم را که کنار زدم، کبوتری به رنگ برف، پر گرفت و آرام‌آرام دور شد. نمی‌دانم شاید می‌خواست سلام مرا به شما برساند. شاید هم آمده بود آرامش نگاهتان را به من برساند؛ شاید... دلم را همسفر پروازش کردم آقا سلام (علیه‌السلام) https://eitaa.com/canalmontazeranmahdi14