و امان از این ساعت... امان از بغض و اشک و آه ساعت ۱:۲۰ در ۱۳ دی‌ماه هر سال... امان از این ۱:۲۰ هایی که در تمام جمعه‌ها، نفس آدم را تنگ می‌کند... امان از این انتظار انتقام؛ انتقام ۱:۲۰ فرودگاه بغداد... امان از لبخندهایی که در تصاویرِ بعد ۱:۲۰ سیزدهم دی‌ماه خون جگر شد و بغض سخن... امان از اشک‌هایی که سیل شد و جمعیت‌هایی که با اشک سیل، اقیانوس مُلک سلیمان شدند برای تشییع‌اش... امان از آن آغوش دو برادر که ممزوج شد و هم‌خانه در نجف و کرمان ماندند... امان از علمداری که در ساعت ۱:۲۰ عراق، دستش بر زمین افتاد ولی عَلَمش نه... امان از تصویر دست بریده علمدار بر زمین که روضه مجسم عصر عاشورا بود در افق ۱۳۹۸ ... امان از اشک و بغض صاحب علم در فراغ علمدار و امان از « اَلّلهُمَ اِنَّا لَا نَعلَمُ مِنهُ اِلَّا خَیراً ...» 🇮🇷 را دنبال کنید:👇 |تلگرام  |سروش | ایتا | @ch_yaghoot