یکی تو نخ کفترا امام رضا بود .. یکی با گذرنامه‌اش آمده بود برات کربلا بگیرد .. یکی روی یخ‌های حوض یا امام‌رضانوشت ، یکی گنبد برفی میساخت .. یکی خستگی سربازی را در می‌کرد .. و همه مشغول عشق بازی با او‌ بودند🤍 :)) ـ یخ در بهشت