📛چه خبرتونه؟ (یک‌ نقد درون گفتمانی) چند نکته پیرامون هواپیمای اوکراینی ۱. امروز در کمال ناباوری عامل سقوط هواپیما خطای سهوی اعلام شد. هر چند توقع این که هیچ‌گاه خطایی رخ ندهد توقع بجایی نیست ولی این موضوع، از فاجعه پیش آمده کم نمی‌کند. خطای بزرگ‌تر اما سکوت سه روزه ی درباره علت اصلی حادثه است که اعتمادها را مخدوش کرده و ما امروز عصبانی هستیم. اگر بگویید روند بررسی کوتاه تر از این نمی شد، باز شکایت میکنیم که چرا افکار عمومی برایتان مهم نیست؟ ۲. همزمانی که از این دو خطا رنجوریم باید از صداقت سپاه هم تشکر کنیم. النجاة فی الصدق‌‌. هر چند که این صداقت تاخیر داشت اما برای جمهوری اسلامی زحمتی نداشت اگر برای همیشه به کتمان ادامه میداد. دلیل قانع کننده برای به حاشیه بردن ماجرا و کتمان آن کم نبود. ببینید! این جمهوری اسلامی ست و این سیاست ما عین دیانت ما. این نوید برای ماست. سردار حاجی زاده در اخلاق گل کاشت. گفت سازمان هواپیمایی بی تقصیر است. ما مقصریم . ۳. برخلاف دوستان وسط پتو که میگویند مگر شما متخصص بودید که اظهار نظر کردید؟ باید بگویم که ما به وظیفه مان عمل کردیم و در شرایطی که آمریکا جبران باخت نظامی را در جنگ رسانه ای دنبال میکرد، شرکت فعالانه مقابل هجوم شایعات کردیم. از خودمان هم ماله نساختیم.‌ استدلال های کارشناسان را تبیین کردیم. حالا شما که بجای حضور، سکوت کردید ژست عقلانیت میگیرید؟ ما نه دروغ گفتیم نه احساس بی آبرویی داریم. چندین دلیل از زبان کارشناسان بر رد این ادعا اعلام شده بود و هیچ دلیلی از سوی مدعیان ارایه نشده بود. ۴. به زبان های نیشدار این روزها که «دیدی گفتم؟» بلغور میکنند هم بگویم شما که از واقعیت خبر نداشتید ، شما حدس و گمان یک مقام آگاه در پنتاگون که معلوم نیست چه کسی است و زبان درازی های بی بی سی را تکرار کردید. ژست عقلانیت نگیرید. از مرگ هم وطن هم کاسبی ضد سپاه نکنید. ۵. (اصل مطلبم:) متاسفانه بعضی هامان در حاله ای از ناامیدی محو شده ایم. شکست خوردیم را فریاد میزنیم و از پا نشستیم. آیا ما باختیم؟ خیر، فقط آنهایی که پیروزی ها را نمی بینند در مشکلات احساس شکست دارند‌. به برکت خون حاج قاسم، جوشش انقلابی و جذبه ایمانی در کشور ما احیا شد. وحدت ملی ما بعد از مدت ها مجادله و دوقطبی، ترمیم شد. فرصت گفتگو و اشتراک پیش آمد. در هفته‌ای که گذشت جنبش های اسلامی در سراسر جهان جان تازه گرفت و عزم ها، باورها و اراده ها تشدید شد. ادامه: به آمریکا سیلی زدیم و برای اولین بار در ۷۰ سال گذشته به پایگاه نظامی آمریکا حمله شد. هیمنه آمریکا شکسته تر شد. جوانان ایرانی در شرایط تحریم‌ به پیشرفته‌ترین سیستم های جنگ الکترونیک آمریکا فائق آمدند. این خودش تبلور در بستر توکل است. روح تکلیف مداری و شهادت طلبی در جامعه دمیده شد. اسم پسرهایشان را خیلی ها قاسم گذاشتند. برخی مسوولین ترسو و غربگرای کشور، گارد انقلابی گرفتند و ‌باری دیگر خباثت آمریکا ثابت شد‌. و بسیاری زمینه ها برای آینده فراهم شد. ۶. (مهم) عمیقاً به دو چیز اعتقاد دارم. الف: ما در حال پیش روی هستیم. و هر روز که بالاتر می رویم ابتلائات بیشتر می شود. ابتلائات هم برای فهماندن ضعف های ماست. فهمیدیم در رسانه کمیت مان بدجوری لنگ است. فهمیدیم ایمانمان ضعیف است. ب: هر مشکلی را که متحمل شویم ناشی از خودمان است. و لا تهنوا و‌ لا تحزنوا انتم الاعلون ام کنتم مومنین. سست و ‌ناراحت نشوید، شما پیروزید اگر مومن باشید. امتحان الهی برای ما همین است. این آیه برای ما نازل شده انگار. باخت زمانی است که ایمان را ببازیم و در مشکلات جا بزنیم. ۷.(پایانی و‌ نتیجه) چه خبرتووونه؟ طبل شکست را پاره کردید. بس کنید! ما خطا کردیم؟ پایش می ایستیم. می گویید ضایع شدیم؟ شدیم. هو می‌کنند؟ بکنند. گل به خودی زدیم ؟ بله شرمنده ایم ولی چرا میگویید باختیم؟ بلند بشوید شما را به خدا.‌ این خطا چه ربطی دارد به این که را کنار بگذاریم؟ این چه ربطی به این دارد که خروج آمریکا از منطقه را دنبال نکنیم؟ چرا ثمره های خون حاج قاسم را دنبال نمیکنیم؟ چرا احساس باخت میکنیم‌ وقتی هنوز بازی ادامه دارد. حتی معلوم نیست ما در شمارش گل عقب باشیم. 囧 @Segerme