مهدوی دلم برای تو امشب تنگ است ای گل نرگس! ببين زمانه چه ننگ است ای گل نرگس! غمی به گوشه قلبم كمين همی كرده است زمانه با من بر سر جنگ است ای گل نرگس! فسرده ام و اينك غمی به دل دارم غمم به سختی سنگ است ای گل نرگس! تپيد اين دل من در هوای ديدارت بيا كه ناز تو براي من همچو چنگ است ای گل نرگس! اگر تو بيايی بنفشه می خندد! بهار با تو قشنگ است ای گل نرگس! صحرای کربلای غربت توست و عرصه ی ابتلای مردمان و این تویی که هر صبح و شام آوای «هل من ناصر ینصرنی» سر می دهی و یار و مددکار می طلبی. دردا که هلهله ای ایادی شیطان و امواج سپاه کفر و نفاق، شنیدن صدای استغاثه تو را مشکل ساخته است!افسوس که پرده های غفلت و معصیت، گوش جانمان را سنگین و ناشنوا ساخته است! ای کاش «هل من معین» ات را می شنیدیم و تو را لبیک می گفتیم. تازه در این میدان از ما سر و جان نخواسته ای. سخن از شمشیر و نیزه و خنجر نیست. فقط فرموده ای برای ظهورم دعا کنید. وای بر ما ! و ای بَدا بحال ما که از انجام همین وظیفه ی ساده نیز طفره رفتیم ......... سلام بر مهدی ! آن پدر مهربان! آن برادر همزاد! آن همدل همراه و آن پناه مردمان در حوادث هولناک. هدف نهایی از ظهور تو رساندن انسان به نهایت درجه ی عبودیت و معرفت الهی و فراگیری مهر و محبت رحمانی است. شمشیر قهر و انتقام تو، برای از میان برداشتن معاندان و مستکبرانی است که بویی از مهر و محبت نبرده اند و فراگیر شدن رافت و رحمت در جهان و رسیدن انسان به سعادت را بر نمی تابند. همانان که موانع مهرگستری در جهانند و باید از شمشیر قهر مهدوی که تجلی قهر الهی است، از میان بروند. پس برادرم، خواهرم! بیا تا معرفت وشناخت خویش را نسبت به آن یگانه ی دوران و آن میر مهربان ارتقاء بخشیم و از خداوند متعال توفیق جرعه نوشی از جام محبت، معرفت، ولایت، رافت و دعای خیر حضرتش را طلب نماییم. « اللّهُمَّ هَب لَنا رَاَفَتَهُ وَ رَحمَتَهُ وَ دُعاءَهُ وَ خَیرُه»