🔵⚫️ بــــنام‌الـــــلـه ⚪️🔴 💠 مختار علیه الرحمة قاتل حرملهٔ جلاّد👏👏👏 📢نفرین امام سجاد علیه السلام به دست مختار انجام شد!!! 🔹شیخ طوسى(ره) در امالى مى‌نـویـسـد: منهال بن عمرو از شیعیان و یاران امام سجاد (علیه السلام) مى‌گوید: پس از زیارت خانه كعبه، به مدینه رفتم و خدمت امام سجاد(علیه‌السلام) شرفیاب شدم.🔹 🔸امام از من پرسید: اى منهال، از حرمله چه خبر؟ گفتم: هنگامى كه از كوفه خارج شدم، زنده بود.🔸 💢امام هر دو دستش را به دعا بلند كرد و چنین فرمود: «اَللَّهُمَّ اَذِقْهُ حَرَّ الْحَدیدِ. اَللَّهُمَّ اَذِقْهُ حَرَّ الْحَدیدِ. اَللَّهُمَّ اَذِقْهُ حَرَّ النَّارِ؛ خدایا، سوزش آهن را بـه او بـچـشان. خدایا، سوزش آهن را به او بچشان. خدایا، سوزش آتش را به او بچشان.»💢 🔹از نفرین امام سجاد(علیه السلام)، كه مظهر عفو و گذشت از خطاكاران بود، معلوم مى‌شود كه حرمله چقدر دل اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) را به درد آورده است.🔹 🔸ابو مخنف از امام باقر(علیه السلام) نقل مى‌كند: هنگامى كه على اصغر در آغوش پدر هدف تیر حرمله واقع شد، امام حسین(علیه السلام) آنان را نفرین كرد و فرمود:🔸 🔹«وَانْتَقِمْ لَنا مِنْ هؤُلاءِ الظَّالِمینَ؛ خدایا، انتقام ما را از این ستمگران بستان.»🔹 تاریخ طبرى، ج 5، ص 448. 🔹منهال گفت: پس از زیارت مدینه، عازم كوفه شدم. وقتى به كوفه رسیدم، مختار به قلع و قـمـع عـاملان حادثه كربلا مشغول بود. من با مختار رفاقت قدیمى داشتم. به قصد دیدار مختار از خانه خارج شدم. وقتى چشم مختار به من افتاد، گفت: هان منهال، كجا بودى تا حالا به دیدن ما نیامدى و در قیام با ما همراه نبودى؟ گفتم: امیر، من به سفر حج رفته بودم .🔹 🔸با هم مشغول صحبت شدیم تا به محله كناسه رسیدیم. خبر دادند كه حرمله در این محله مخفى شده است. مـأمـوران به سرعت، به جست و جو پرداختند و زمانی نگذشت كه فردى را كشان كشان به نزد مختار آوردند.🔸 ❌آرى، او حرمله بود. تا چشم مختار به او افتاد، با لحن تندى فریاد زد: خدا را شكر كه به چنگم افتادى! و بى درنگ، فریاد زد: جلاّد، جلاّد .❌ ❌جلاّدان جلو آمدند. مختار دستور داد: اول دو دست او را قطع كنید. (همان دو دستى كه با یكى كمان را مى‌گرفت و با دیگرى تیر را رها مى‌كرد؛ یك بار گلوى على اصغر ع را نشانه گرفت، یك بار چشم اباالفضل (علیه السلام) را نشانه رفت و یك بار هم قلب حسین(علیه السلام) را شكافت.) سپس فریاد زد: دو پایش را هم قطع كنید!❌ 🔹مأموران اجرا كردند. آنگاه صدا زد: آتش، آتش . فوراً چوب‌هاى خشك و نازكى را روى بدن نیمه جان او ریختند و آن را به آتش كشیدند.🔹 🔸منهال مى‌گوید: از تعجّب بلند گفتم: سبحان الله ! مختار گفت: علت این جمله‌اى را كه گفتى چه بود؟! گفتم: گوش كن تا برایت بگویم و ماجراى نفرین امام سجاد(علیه السلام) را برایش تعریف كردم.🔸 🔹مختار با تعجب پرسید: خودت از امام این نفرین را شنیدى؟! گفتم: بله. مختار از اسبش پیاده شد و دو ركعت نماز خواند و سجده‌اش را طولانى كرد، سپس برخاست و سوار شد و تا آن وقت جسد حرمله به زغال تبدیل شده بود.🔹 📕بحارالانوار، ج 45، ص 3 ـ 332/ محجّة البیضاء، مولا محسن فیض كاشانى، ج 4، ص 241 🌹اللهم‌صل‌علی‌محمد‌آل‌محمد‌وعجل‌فرجهم🌹 أللَّھُـمَ عجِّلْ لِوَلیِڪْ الْفَرَج 🌟 آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان..جدید👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍هر انچه بخواهید دارد👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴