زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۸۴۹ به قلم #کهربا(ز_ک)
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟 🌺 به قلم (ز_ک) دخترا هنوز هم مثل گذشته پرانرژی و پرحرف بودند... نازنین زهرا با نازاحتی مامانش رو مخاطب قرار داد _مامان چرا به بابا نمی‌گی برامون تبلت بخره؟ نازنین فاطمه به من نگاه کرد _عمه... تو به بابام می‌گی؟ رو به مادرش ادامه داد _سوینا و شبنم تبلت دارن چی می‌شه ماهم داشته باشیم؟ زینب با جدیت گفت _ما قبلا باهم صحبتامون رو کردیم خودت به بابا زنگ زدی و باهاش حرف زدی جواب هردومون رو هم می‌دونی پس تبلت بی تبلت... قرار نیست هر کدوم از دوستاتون هرچی داشت شما هم داشته باشین مناسب سن شما نیست هرموقع وقتش شد براتون میخریم... دیگه هم بحث نکنید که باباتون خسته‌ست... عمه‌ هم همینطور... بربد کم کم بخوابید که صبح خواب نمونید هر دو با اخمهای تو هم روی مبل روبرویی نشستند و گاهی با همون صورت عبوس به مادرشون نگاه می‌کردند و گاهی به نریمان... منم با لبخند و علاقه چشم دوخته بودم به هر دو... داداش که به توجه به بچه‌ها کنترل به دست کانال تلویزیون رو عوض می‌کرد زینب هم با کتابی که روی میز بود خودش رو مشغول کرد... کمی که گذشت زنداداش با ذوق رو به بچه‌ها گفت راستی فردا باید غذا ببرید مدرسه... براتون پیتزا درست کردم هردو خوشحال بالا و پایین پریدند... 📣📣 کامل شد😍 برای دریافت کل مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇 @Mahdis1234 کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨