🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 به قلم (ز_ک) به جهنم که نسرین و نیلوفر درکم می‌کنن یا نه... اون روزی که با تو تو خونه‌مون دعوام شد شرایط خوبی نداشتم... به همه تون بدبین بودم... به تو و داداش بیشتر از همه ناراحت فنجون چایی که دستش گرفته بود رو دوباره به سینی برگردوند و با اخمی ریز نگاهم کرد _واقعا؟ طفلکی داداشت اونروزا که از یه نوزاد دوماهه هم بی‌آزارتر بود... نه می‌تونست حرفی بزنه و نه کاری کنه... البته نریمان یه چیزایی برام تعریف کرده ولی خود منم هنوز از دستت عصبانیم... ببین عزیزم... آدم هرچقدر هم که عاشق شریک زندگیش باشه باز هم دلیل نمیشه تا وقتی از طرف خونواده‌ش بی‌احترامی به همسرص ندیده نسبت بهشون حس بدی پیدا کنه یا در تقابل قرار بگیره... تو اون روزا حال و روز داداشت و بابات رو می‌دیدی... حال و روز مامانت و ماهارو می‌دیدی اما فقط به فکر خودت بودی... داداشت گفت که تحت تاثیر دروغهای فیروز فکر کردی فرزند واقعی خونواده‌ت نیستی و برای همین هم بود که یباره گذاشتی و رفتی حتی وقتی نیلوفر و شوهرش و عمه و آقا کاوه سراغت اومدند بهشون بی‌توجه بودی... الانم که در مورد خواهرات داری اینطوری حرف می‌زنی... من نمی‌فهمم چرا اینقدر تو عوض شدی... اونا خواهراتن... همونطور که تو تحت یه شرایطی که اونزمان ما چیزی ازش نمی‌دونستیم گذاشتی و رفتی خواهر و برادراتم در طول این مدت اتفاقات تحمل ناپذیری براشون افتاد 📣📣 کامل شد😍 برای دریافت کل مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇 @Mahdis1234 کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺🌟 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨