🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۷۸
به قلم
#کهربا(ز_ک)
میدونم وقتی نیما آزاد بشه کاری میکنه کا دیگه روم نشه تو چشم داداشم نگاه نکنم، چه برسه به اینکه همچنان در کنارشون زندگی کنم.
پس لااقل زحمت و هزینهی کمتری روی دوش داداشم بذارم که اگه بعد از آزادی نیما کمی فاصله بینمون افتاد کمتر باعث خجالتم بشه
بدون اینکه در مورد رفتنم چیزی به کسی بگم همهی کارهام رو کردم.
حتی ساک کوچک خودم و پوریا رو هم آماده کردم وسایل شخصی و ضروری خودمم داخل کیف دستیم چیدم و داخل کمد قرار دادم...
از صبح احساس خوبی ندارم.
نمیدونم تصمیمی که گرفتم درسته یا نه.
دیروز بعد از قطع تماسم با فرشته برای خرید بلیط قطار اقدام کردم اما برای امروز بلیط قطار نداشتند...
ناچارم به ترمینال برم و با اتوبوس خودم رو به تهران برسونم
نباید اجازه بدم هیچ کدوم از اعضای خونوادهم متوجه تصمیمم بشن
وگرنه قطعا مانع رفتنم میشن.
اگه زودتر فهمیده بودم مادرشوهرم در منزل خودشون ساکن شده شاید کمی زودتر به سراغش رفته بودم
من به جهنم این بچه حق داره از دارایی پدرش استفاده کنه...
از نظر خودم اونقدر انصاف دارم که خونه و ملک و باغ و هر کوفت و زهرمارس که نیما به اسمم کرده رو از خودم ندونم و همه چی رو متعلق به همسرم بدونم
برای همینه که باید برم و بفهمم چی به سر اونا اومده...
من اینجا بدون ریالی پول باید همیشه دستم جلوی برادرم و خواهرام دراز باشه؟
اونوقت دارایی خودم و شوهزم اونجا یه گوشه افتاده باشه؟
سلام
هرکسی تمایل داره که پارتهای باقیمانده از
#رماننهالارزوها رو بخونه مبلغ ۲۰ هزار تومان واریز کنه به این شماره حساب👇👇
۵۸۹۲۱۰۱۴۶۱۴۴۴۵۰۳
انصار لواسانی
وفیش واریز رو ارسال کنه به این آیدی👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨