نمیدونم چطور حس و حالمون رو از برنامه امشب بیان کنم
اصلا حس عجیبی هست
هم لذت بردیم از خاطرات جذاب و شنیدنی آقای عبداللهی عزیز
هم احساس شرم عجیبی کردیم در مقابل عظمت ایثار و فداکاری جانباز عزیزمون و البته در مقابل عظمت ایثار و فداکاری همسر مکرمه ایشون که قبول میکند با یک جانباز ۵۰ درصد زندگی مشترکی داشته باشد و پای همه سختیهایش بنشیند!!!
هم بغض کردیم از خاطرات فرزندان این جانباز عزیز
و هم اشک ریختیم به خاطر روایتگری زیبای یکی از نونهالان گروه که از حضرت سکینه خاتون برامون گفت و مداح عزیزمون این روایتگری رو کامل کرد
و هم خندیدیم از خاطرات طنزی که خانواده شهید برامون تعریف کردند
و هم عذاب وجدان عجیبی گرفتیم به واسطه دردهای بیشماری که سالیان سال است گریبانگیر آقای عبداللهی عزیز است ولی خم به ابرو نمیآورد و قهرمان زندگی فرزندانش است.
این آمیختگی حس و حال عجیبم را چطور برایت بگویم که شنیدن کی بود مانند دیدن
#خراسان_جنوبی
#شهرستان_قائنات
#دوشنبه_های_عاشقی
#چهل_شب_با_چهل_شهید
@chelshahid
http://eitaa.com/chelshahid