نمی‌شود عاشق بود و گناه هم کرد. کسی که ادعای عشق تو را دارد، باید نگاهی به دلش بیندازد و ببیند آیا ظلمت گناه، آن را فرا گرفته یا نه. اگر گناهکاری که ادعای عشق دارد، بگوید نمی‌دانسته که گناه، دل تو را می‌آزارد، از الفبای معرفت تو بی‌بهره است. کسی که تو را نمی‌شناسد، چگونه می‌تواند عاشق باشد؟! اگر هم بگوید توان مبارزه با خواسته‌های نفسش را نداشته و به گناه آلوده شده، باید به او گفت پس ادعای عشق نکن که برای عاشق، نفسی نمی‌ماند که بخواهد با آن مبارزه کند. خواسته‌های عاشق، همه خواسته‌های معشوق است. او برای خودش خواسته‌ای ندارد. خوش به حال عاشق‌ها که از وادی گناه، فرسنگ‌ها فاصله گرفته‌اند! کاش من هم یک روز عاشقت شوم و طعم روز بی‌گناه را بچشم! شبت بخیر طعم شیرین زندگی!