🔶 تقوا، اطاعت حق و عمل به وظيفه است. و اين اطاعت نتيجه‏ى ايمان و عشق به حق است و كسى كه از آن عشق برخوردار شد و در كلاس اطاعت نشست، ديگر جز عمل به وظيفه‏اش برايش مسأله‏اى نيست. 🔶 فقط مى‏خواهد كه بر روى مرز حركت كند و آنطور كه دستور دارد پيش بيايد. اين چنين كسى ديگر بن‏بست ندارد و گير نمى‏كند، چون او با شروعش‏ به نتيجه رسيده و از آغازش بهره گرفته و حق خويش را بدست آورده است. 🔶 آخر مهم رسيدن نيست، مهم در راه بودن است و كسى كه در راه است و در روى مرز است ديگر بن بستى ندارد. بودن و نبودن، ماندن و رفتن، برايش يكسان است. نه ترسى دارد از آينده و نه حزنى از گذشته و نه تزلزلى در حال. 🔶 هنگامى كه محرّك ما وظيفه‏ها بود، نه احساسات و عواطف و رقت‏ها، نه هوى‏ها و هوس‏ها و نه حرف‏ها و جلوه‏ها، هنگامى كه محرّك ما امر حق بود، عمل به وظيفه و اطاعت اين امر ما را آسوده مى‏دارد. 🔶 اگر مى‏بينى كه با عمل به وظيفه آسوده نمى‏شوى، اين نشانه‏ى شرك‏هايى است كه پنهانى در دل تو خانه دارند و علامت بت‏هايى است كه تو را حركت داده‏اند و به بن‏بست رسانده‏اند و با فشارها به ضعف اعصاب و زخم معده و سل سينه گرفتار نموده‏اند. 📚 روش برداشت از قرآن، ص ۱۰۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie