علم تاریخ را تعریف کنید. آیا تاریخ گرایشهای مختلف دارد؟
مسئله تعریف، معرکه آرا است. من با قطع نظر و با چشمپوشی از تعریفهایی که شده است، در یک کلمه میگویم تاریخْ انعکاس جریانهای قابل یادداشتِ بشر است.
بشر نوشتن را آموخته و فهمیده است. بعضی از کارهایی که به دست بشر رخ میدهد یا حتی از حوادث کنونی پیش میآید، قابل یادداشت است؛ ممکن است به لحاظ آثار و نتایج و فوایدی باشد که بر آن مترتب میشود یا عبرتی که آیندگان از گذشتگان میگیرند.
من در مقدمه تحقیق کتاب وقعه الطف در تعریف تاریخ همین یک جمله را نوشتهام که انسان کتابت را فرا گرفت و آنچه را که خود و دیگران انجام داده بودند منعکس کرد و همین تاریخ شد؛ البته همانطور که شما اشاره کردید، چنین تعریفی از تاریخ، سطح وسیعی را شامل میشود و طبعاً تقسیمبندی متعددی خواهد داشت؛ علاوه بر اینکه هر علمی هر چه زمان بر آن میگذرد، موجب انشعابات متعدد در آن میشود.
وقتی یک علم توسعه پیدا کند، طبعاً در آن تقسیمبندی پدید میآید و هر قسمتش به یک جهت اختصاص پیدا میکند. تاریخ مضاف یعنی تاریخی که عنوانش مضافالیهای داشته باشد تا آن قسمت خاص را مشخص و معین کند.
تاریخِ مضاف بهتبع مضافالیهاش اقسام مختلفی پیدا میکند. مضافالیهاش گاهی جوامع بشری است، گاه مکانهای متعدد و گاه مقاطع مختلف زمانی و گاهی هم علوم مختلف بشری است که میشود تاریخ علم. از سوی دیگر اینکه علم بشری تقسیمات متعددی دارد و طبعاً تاریخ هم به اضافه این علوم اقسام متعددی پیدا میکند و سپس تفسیر تاریخ وارد کار میشود؛ یعنی اینکه علل و عوامل و بواعث و محرکات تاریخ بررسی شود.