کنکاشی در بوستان سعدی 📕خودپرست عافیت ‌طلب 🍁«شبی دود خلق آتشی برفروخت/ شنیدم که بغداد نیمی بسوخت/ یکی شکر گفت اندر آن خاک و دود/ که دکان ما را گزندی نبود». شبی، آتش‌سوزی بزرگی شد طوری ‌که نصف شهر بغداد سوخت و خاکستر شد. در آن میانه، شخصی که از آتش درامان مانده‌ بود، خدا را شکر کرد که مغازه و مال و اموالش خسارت ندیده ‌است. کسی که شاهد خودپرستی این فرد بود، زبان به سرزنش باز کرد: «جهاندیده‌ای گفتش ای بوالهوس/ تو را خود غم خویشتن بود و بس؟/ پسندی که شهری بسوزد به نار/ اگر چه سرایت بود برکنار؟/» مشابه این رفتار را در زندگی روزمره کجا سراغ دارید؟ دیده‌اید بعضی‌ها وقتی گرفتاری دیگران را می‌بینند، وقتی از کنار فردی مبتلا به بیماری می‌‎گذرند یا وقتی خوشی کسی به ناخوشی بدل می‌شود، به ‌جای همدلی با فرد مصیبت ‌دیده و سختی ‌کشیده، از آسودگی خودشان خوشحال می‌شوند؟ دنیای این آدم‌ها آن ‌قدر تنگ و کوچک است که فقط برای خودشان جا دارد و نه ‌تنها از رنج و درد دیگران، آزرده ‌خاطر نمی‌شوند که آن را مایه شکرگزاری می‌دانند. سعدی، این خصلت را ناپسند می‌دیده ‌است: «توانگر خود آن لقمه چون می‌خورد/ چو بیند که درویش خون می‌خورد؟» و در زمانه ما هم دور از انسانیت است که کسی تنها غم و درد خودش را به‌ رسمیت بشناسد و وقتِ گرفتاری دیگران، از در امان ماندن خودش خوشحال باشد. سعدی به چنین کسانی هشدار می‌دهد: «اگر در سرای سعادت کس است/ ز گفتار سعدیش حرفی بس است/ همینت بسنده‌ است اگر بشنوی/ که گر خار کاری سمن ندروی.» کنکاشی در بوستان سعدی 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏‏💠آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصى زندگى افراد و در واقع نگاه «سکولار» به اسلام داشته باشند؛ جوابشان مسئلۀ «» است. ۱۳۹۳/۰۷/۲۱ ☀️(مدظله‌العالی) ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷