💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏💠آن وقت قضایای بعثت و سختیها پیش آمد؛ آن روزی که پیغمبر خدا و مسلمانها را از مکه بیرون کردند و آنها مجبور شدند به شعب ابی‌طالب -آن درّه و شکاف کوه که متعلق به ابی‌طالب بود؛ جای بی‌ آب و علف- پناه ببرند، امیرالمؤمنین هفده سالش بود. جوان هفده ساله وارد شعب ابی‌طالب شد و بیست ساله بودند که با آن روش معجزآسا بیرون آمدند. 🔸وقتی پیغمبر به طائف رفتند تا شاید بتوانند در آنجا اثری بگذارند -که ده روز در طائف ماندند- امیرالمؤمنین همراه پیغمبر بود؛ که آنجا اشراف و ثروتمندان طائف فهمیدند که پیغمبر اکرم به طائف آمده است، غلامان و نوکران و مردم کوچه و بازار را تحریک کردند و آنها به پیغمبر سنگ زدند؛ آنجا امیرالمؤمنین ایستاد و از پیغمبر دفاع کرد. 🔹آن شبی که برای اولین بار، چند نفر از بزرگان مدینه مخفیانه به خانه‌ی قدیمىِ عبدالمطلب آمدند و برای بیعت، کنار پیغمبر نشستند و کفار قریش اطلاع پیدا کردند و آمدند اطراف آن خانه را گرفتند تا حمله کنند، آن کسانی که آمدند دفاع کردند، امیرالمؤمنین و جناب حمزه بودند. 🔸این جوان -جوان مؤمن، جوان نورانی، جوان متصل به منبع وحی، مؤمن واقعی، پرهیزگار و پاکیزه‌ی کامل- تمام این دوران سیزده ساله و همه‌ی وجودش را وقف دفاع از رسالت و پیغمبر کرد. 🔹سخت‌ترین کارها را هم در هنگام هجرت پیغمبر، امیرالمؤمنین به عهده گرفت؛ یعنی منتقل کردن زنان (فواطم) و دادن اماناتی که دست پیغمبر بود و بعد رساندن خود به قوا و مدینه؛ بعد در مدینه، سردار تراز اول، مؤمن تراز اول، شاگرد تراز اول پیغمبر و عبادت کننده‌ی تراز اول در میان همه‌ی مسلمانان، امیرالمؤمنین است. 🔸در جنگ، همه‌ی چشمها به اوست؛ در مسجد و هنگام عبادت هم، همه‌ی دلها تحت الشعاعِ دل نورانی اوست. پای منبر پیغمبر هم، از همه‌ی شاگردان پذیرنده‌تر، داننده‌تر و پرسنده‌تر اوست؛ 🔹در یک روایت هست که به حضرت عرض کردند: شما چقدر از پیغمبر زیاد نقل میکنید؟ فرمود: من از پیغمبر سؤال میکردم، جواب میداد؛ وقتی سؤال نمیکردم، خودِ او ابتدا به من میگفت. ♦️بنابراین، شاگرد درجه‌ی یک بود. دوره‌ی پیغمبر، این ده سال هم با همه‌ی محنتها، شُکُوه‌ها، شیرینیها و تلخیهایش، این‌طوری گذشت. ۱۳۸۵/۰۷/۲۱ ☀️ (مدظله‌العالی) —————————‏ ‏‏🇮🇷 مجموعه‌ی فرهنگی سنگر 🇮🇷 ‏🇮🇷 سنگر جنگ نرم 🇮🇷 ‏🇮🇷 سنگر سردار دلها 🇮🇷