🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
حواشدی،مریم‌شدی، اسیه‌و‌هاجر‌شدی :)❤🖇 #ریحانه‌های_تمدن_ساز
✍ یه گزارش و نمای کلی از همایش سال1400 به نام خدای ریحانه ها 🍃 از روز دوشنبه که بچه‌ها می‌رسیدند ؛ مجتمع نور ، جون گرفت و یک لحظه صدای شلوغی و خنده از راهروها و اتاق‌ها و قطع نمی شد😁 حتی نیمه شب🙄 وقتی توی راهرو راه میرفتی امکان نداشت لبخند نزنی😅 چون یا از کنار یک اتفاق خنده دار پا شده بودی یا تو راهرو یه چیز خنده آور بود😄 صبح‌های زود از ساعت ۷:۳۰ بچه ها رو بیدار می کردیم تا برن سر کلاس ها . 👩‍🏫 قیافه های خواب آلود و چشمهای بسته در مسیر سرویس بهداشتی دیدنی بود 👀🥱😴 بعد از تقسیم صبحانه دخترها آماده رفتن به سالن همایش می‌شدند☺️ با روسری‌های صورتی💗 تو سالن همایش هم خیلی جذاب بود ؛همه چادری و روسری صورتی 😍تک و توک رنگ متفاوت داشتیم . اگه دو نفر بدون فاصله کنار هم می‌نشستن ، انتظامات های فعال ، سریع شیوه نامه فاصله گذاری رو یادآور می‌شدن😃 گفتم شیوه‌نامه ... از ضدعفونی نگم براتون😄 وقتی یه خورده دخترا خواب آلود می شدن آب و گلابی که آماده کرده بودیم ، با افشانه از زیر چادر پخش می کردیم 🚿 خیس می شدن ، ولی سرحال😎 بعضیا جیغ میزدن‌و غرغرمیکردن بعضیام می‌گفتن بیشتر بزن😉 بازارچه داشتیم 😃 بازارچه رنگی رنگی با محصولات اصل از شهرها🤓 یزد ، مشهد ، لارستان ، قائن ، زنجان ، قم ، زرند کرمان با کلی خوراکی ها و وسایل سنتی و هنری🧵✂️🥨🍡 که خداروشکر استقبال خوبی شد ... 😌 نماز جماعت هم بعد از کلاس های فرهنگی دیگه توصیف نمی خواد😍 اینکه همه رو با اسم پروفایل میشناختی خیلی جالب و خنده دار بود😅 هرکس اسمشو می گفت بعد باید تو معرفیش اسم پروفایلش هم می‌گفت😂 همخوانی داشتیم چه همخوانی‌ای !!! بین برنامه‌ها تمرین می کردیم و بعد یک نتیجه درخشان در جمکران 😃 جمکران که رفتیم موقع گشت کلی صلوات فرستادیم🍃👌🏻 بعد از گشت شروع کردیم به شعار دادن✋🏻 لبیک یا زینب ؛ لبیک یا زهرا ؛ لبیک یا حیدر ؛ لبیک یا حسین ؛ و لبیک یا مهدی ... 🏳️ گفتیم : ما همه سرباز تو ایم خامنه ای ... گفتیم : وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد .... و بعد جمع شدیم . همه جمع شدیم ؛ رو به گنبد فیروزه ای جمکران ، با آقا عهد بستیم و خیلی خیلی به همه مون چسبید😌 الهی که پای عهدمون بمونیم و جنود بقیه الله باشیم 😇 از برکات همایش بخوام بگم پنج تا زیارت جانانه بود 😃 طبیعتا یکیش حرم عمه جانمون حضرت معصومه سلام الله علیهاست و یکی هم مسجد مقدس جمکران ... سه تای دیگه ؟! رزق روز اول ، زیارت پرچم گنبد حرم اقامون و صاحب کشورمون ، علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه السلام و برادر حضرت ارباب ، آقاقمربنی‌هاشم علیه‌السلام بود ... روز دوم ، مقارن شده بود با شب وفات بی‌بی جان ، حضرت زینب 🖤 و مهمون شدیم به زیارت پرچم مرقد شریفشون💔 که دعاگو و به شرط لیاقت ، نایب الزیاره همگی بودیم🤲🏻 ولی ... ولی دو تا نکته و زیبای جذاب داشتیم . یکیش ظاهری بود ، یکیش باطنی ظاهری چی بود ؟ تنوع لهجه ها و گویش ها و رنگارنگی چهره‌ها بود 😃وقتی تو سالن همایش دخترها بلند می‌شدن تا سوال بپرسن ، یکی با لهجه مشهدی دل آدمو به حرم و خدام وصل کرد💚 و یکی با لهجه کرمانیش به حاج قاسم💔 اصفهانی ها هم که شیرین لهجه و خوش بیان ، تبریزی های ترک و دوست داشتنی مون آدم و یاد گزارش برف هاشون تو اخبار می انداختن🌨️ شمالیا فرز و تیز بودن از چهره شون مشخص بود و خب ... عطر و لذت جنگل و دریا هم همراهشون🙂 جنوبی هم داشتیم ! خوزستانی‌ها تابندرعباسیا ... که خودتون میدونین چقدر خونگرم و دوست داشتنی اند☺️ ایلامی ها یاد مرز مینداختنمونُ دلمونو راهی کربلا می کردن😔 خلاصه که هر کدوم از شهرها ، چه اسم بردیم چه نبردیم ، با لهجه هاشون یک جااااان زیبای ایرانی بهمون می دادند 🇮🇷 و امااااا زیبایی باطنی ! انگار دل همه مون با یه چیزی به هم وصل بود 🧷 بعد از مدت ها که فکر می کردی فقط تویی و عقایدت تنها ، یه عالمه آدمایی رو ببینی که فکر و عقیده شون عین خودته😃 به خاطر همین یه جور خاصی به هم نزدیک بودیم و یک جور خاص تری همدیگرو دوست داشتیم 💞 یجوری که فقط می‌توانستیم با جمله " خیلی دوستتون دارم " نمایشش بدیم ؛ ولی عمقش خیلی خیلی بیشتر بود💓 و همین بود که وقت اومدن ، از آخرین نهایت قلب شاد شدیم 😄😃 و موقع رفتن و خداحافظی از همون نقطه غمگین و غصه دار😔 و فقط امید اینکه دوباره همو ببینیم آروممون کرد ... به امید وصل دوباره 🧷❤️ ۲۶ الی ۲۹ بهمن ماه ۱۴۰۰