هدایت شده از ریحانه
🌺 برای زنان ایران 🇮🇷 7️⃣ بخش هفتم: کمک به ملاقات یک زوج زندانی 🚫 در دی‌ماه ۱۳۵۳، آیت‌الله خامنه‌ای برای ششمین بار بازداشت و روانه‌ی زندان شد. یکروز یک کمونیست نیز به همراه همسرش وارد بند شد. ادامه‌ی ماجرا در کتاب شرح اسم 👇 🔻 همسر این زندانی تاز‌ه‌وارد، در سلول دیگری بسر می‌برد. آقای خامنه‌ای از همه مهارتی که در ارسال و گرفتن پیام پیدا کرده بود، برای ارتباط بین او و همسرش بهره برد. هر خدمتی که از دستش برمی‌آمد دریغ نکرد. او دو ماه هم‌سلول آقای خامنه‌ای بود. 🌸 «یک روز به من گفت: وقتی چشمم به تو افتاد حس بدی بهم دست داد و با خود گفتم که گرفتار آخوند شدیم. الان به تو می‌گویم که در عمرم آدمی به سعه‌صدر و بی‌تعصبی تو ندیده‌ام.» 🔹 و نیز یک بار از نگهبان خواست اجازه دهد افراد این سلول، راهرو را تمیز کنند. شاید نگهبان به حرمت شخصیت آقای خامنه‌ای بود که اجازه داد آن روز راهرو بند را تمییز کنند. 🔸 آقای خامنه‌ای این غنیمت را خرج هم‌سلول کمونیست کرد. یکی از آنان سرنگهبان را آن سوی راهرو گرم کرد، تا این رفیق بتواند خودش را پشت سلول همسرش برساند. رساند و هر آنچه می‌خواست گفت و شنید. ❣️ @khamenei_reyhaneh